از عقابی پرسیدند

✨ از عقابی پرسیدند:
آیا ترس به زمین افتادن را نداری؟

💫 عقاب لبخند زد و گفت:
من انسان نیستم که
با کمی به بلندی رفتن تکبر کنم!

💫 من در اوج بلندی
نگاهم همیشه به زمین است.💝
دیدگاه ها (۱)

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بودفریاد بی‌صدا، غم دل بود ...

دل سراپرده محبت اوستدیده آیینه دار طلعت اوستتو و طوبی و ما و...

🕯 ❤ ️امام صادق(ع):🕯 ❤ ️مقدّرات در شب نوزدهم تعیین،در شب ...

خـدایا؛بجز خودت به دیگری واگذارمان نکنتویی پروردگار ماپس قرا...

میان عشق و درد---پارت ششم:اون عصر، یونا تو خونه نشسته بود و ...

میان عشق و درد---پارت پنجم:اون عصر، یونا روی نیمکت پارک نشست...

سلام رفقا 👋🏻سلام به همه‌ی شما که روزی بخشی از دنیای من بودید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط