سلام رفقا 👋🏻
سلام به همهی شما که روزی بخشی از دنیای من بودید...
نوشتن این واژهها سختتر از چیزیست که فکر میکردم انگار هر حرف، هر نقطه، هر فاصله، باری از خاطرهها را به دوش میکشدمدتها کنار هم بودیم، با هم خندیدیم، گاهی گریه کردیم، گاهی سکوت کردیمشما بودید که این صفحه را زنده نگه داشتید، با پیامهایتان، با انرژیتان، با بودنتان
اما حالا وقت رفتن است...نه از روی بیمهری، نه از روی خستگی، بلکه از روی نیازی که درونم فریاد میزند:«کمی سکوت، کمی فاصله، کمی خودم.»
این خداحافظی شاید موقت باشد، شاید هم برای همیشهنمیدانم فردا چه میشود، اما امروز میدانم که باید بروم بروم تا دوباره خودم را پیدا کنم، تا دوباره بنویسم، نه برای دیده شدن، بلکه برای دل خودم.
از همهی شما ممنونم برای لحظههایی که ساختید، برای خاطرههایی که جا گذاشتید، برای قلبهایی که لمس کردیداگر روزی برگشتم، با دلی تازه و نگاهی نو خواهم آمدو اگر نیامدم...بدانید که همیشه در گوشهای از ذهنم، نام شما با لبخند حک شده است.
خداحافظ...
کالین: خیلی ناراحتت کردم ، خیلی اذیتت کردم ، خیلی دربرار تو ضعیف عمل کردم و نتونستم مراقبت باشم منو ببخش البته لایقش نیستم همیشه دوستت خواهم داشت حتی اگه نیستم.
تائو: با اینکه من خودم تک فرزندم و برادری نداشتم ولی تو ازم مراقبت کردی همیشه هم مراقبم بودی و از این بابت ممنونم که گذاشتی حس برادر داشتنو تجربه کنم.
ماریا: توهم مثل تائو برام خواهری رو اوردی ازت ممنونم ماریا بهترین بودی همیشه تو بدترین اوقاتم بودی ازت ممنونم. هیچوقت نتونستم برات خواهر خوبی باشم معذرت میخوام ماریا ...:)
نرگس: بهترین دوست من بودی و ازت ممنونم که برام موندی و مثل بقیه دوستا نبودی نرگس خیلی ازت ممنونم نرگس.
انا: همیشه به فکرم بودی همیشه بهم پیام میدادی و حالمو مبپرسیدی واقعا ازت ممنونم که بهم اهمیت میدی:)))
رایدر : همیشه بهم حس راحت بودنو میدادی و از این بابت ممنونتم رایدر ، همیشه عالی عمل میکردی به همه اخلاقت با من:)
و کل فالوور های پیجم هم همینطور:)))
سلام به همهی شما که روزی بخشی از دنیای من بودید...
نوشتن این واژهها سختتر از چیزیست که فکر میکردم انگار هر حرف، هر نقطه، هر فاصله، باری از خاطرهها را به دوش میکشدمدتها کنار هم بودیم، با هم خندیدیم، گاهی گریه کردیم، گاهی سکوت کردیمشما بودید که این صفحه را زنده نگه داشتید، با پیامهایتان، با انرژیتان، با بودنتان
اما حالا وقت رفتن است...نه از روی بیمهری، نه از روی خستگی، بلکه از روی نیازی که درونم فریاد میزند:«کمی سکوت، کمی فاصله، کمی خودم.»
این خداحافظی شاید موقت باشد، شاید هم برای همیشهنمیدانم فردا چه میشود، اما امروز میدانم که باید بروم بروم تا دوباره خودم را پیدا کنم، تا دوباره بنویسم، نه برای دیده شدن، بلکه برای دل خودم.
از همهی شما ممنونم برای لحظههایی که ساختید، برای خاطرههایی که جا گذاشتید، برای قلبهایی که لمس کردیداگر روزی برگشتم، با دلی تازه و نگاهی نو خواهم آمدو اگر نیامدم...بدانید که همیشه در گوشهای از ذهنم، نام شما با لبخند حک شده است.
خداحافظ...
کالین: خیلی ناراحتت کردم ، خیلی اذیتت کردم ، خیلی دربرار تو ضعیف عمل کردم و نتونستم مراقبت باشم منو ببخش البته لایقش نیستم همیشه دوستت خواهم داشت حتی اگه نیستم.
تائو: با اینکه من خودم تک فرزندم و برادری نداشتم ولی تو ازم مراقبت کردی همیشه هم مراقبم بودی و از این بابت ممنونم که گذاشتی حس برادر داشتنو تجربه کنم.
ماریا: توهم مثل تائو برام خواهری رو اوردی ازت ممنونم ماریا بهترین بودی همیشه تو بدترین اوقاتم بودی ازت ممنونم. هیچوقت نتونستم برات خواهر خوبی باشم معذرت میخوام ماریا ...:)
نرگس: بهترین دوست من بودی و ازت ممنونم که برام موندی و مثل بقیه دوستا نبودی نرگس خیلی ازت ممنونم نرگس.
انا: همیشه به فکرم بودی همیشه بهم پیام میدادی و حالمو مبپرسیدی واقعا ازت ممنونم که بهم اهمیت میدی:)))
رایدر : همیشه بهم حس راحت بودنو میدادی و از این بابت ممنونتم رایدر ، همیشه عالی عمل میکردی به همه اخلاقت با من:)
و کل فالوور های پیجم هم همینطور:)))
- ۱۰.۸k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط