اخلاق عجیبی داشت

‹ اخلاق عجیبی داشت !
هیچ وقت چیزی رو دور نمینداخت . .
حتی اگه خراب می شد از عروسک هایی که دست و پاشون جدا شده بود گرفته تا کتاب داستان های پاره !
نمی تونست با نبودن چیزی که برای اون بوده کنار بیاد ؛
فکر می کرد یه روز صبح وقتی از خواب بیدار میشه . . دست و پاهای عروسکاش سالم و برگه های کتاب داستانش دوباره نو‌ میشه !
برای همین هیچ وقت به عوض کردن اونا فکر‌ نمی کرد و مدام تو گذشته بود ؛ تو روزایی که هنوز چیزی خراب نشده بود ، اون فکر می کرد هر چیزی که خراب میشه بالاخره یه روز درست میشه ؛ اون نمی دونست بعضی از خراب شدنا ، بعضی از شکستنا هیچ وقت درست نمیشن !
فقط جای وسایل دیگه رو تنگ می کنن . .
فقط باعث میشن لذت بردن رو یادت بره ، همین !
اون دور انداختن رو بلد نبود ، درست مثل خیلی از ما که یاد نگرفتیم احساسی که خراب میشه . . حرمتی که شکسته میشه رو نباید نگه داریم ؛
درست مثل ما که نمی تونیم با نبودن کسی که برای ما بوده کنار بیایم ؛ مدام تو گذشته قدم می زنیم و تصور می کنیم یه روز از خواب بیدار میشیم و همه چی مثل روز اول درست میشه !
هر چند می دونیم که نمیشه ، این وسط فقط انرژی هدر میدیم ؛ فقط جای دیگران رو تنگ می‌کنیم ؛ فقط لذت بردن از زندگی رو یادمون میره ؛ همین : )!🎬'🌿›
#عشق ، #عکس ، #ویسگون
دیدگاه ها (۷)

اولین نفری که بخوام بیشتر از خودم(: #عشق ، #اهنگ ، #ویسگون

- توی بیهوشی ، وقتی عمل تموم شد و مریضو باید برگردونیم بهش ر...

- من چند سال پیش دیوانه وار عاشق شدم‌؛ وقتی ك فقط ده سال داش...

من‌میرم‌ردکارم! #کلیپ ، #عشق ، #ویسگون

بعضی لحظه ها هست که هیچ مقدمه ای نمی خوان.یه نگاه.یه تصویر و...

گاهی وقتا دیگه نباید به عقب برگشت، بعضی وقتا باید رها کرد و ...

‏نمایش موشک و سانتریفیوژهای ایرانی در حاشیه راهپیمایی ۱۳ آبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط