رمان رئیس جذاب من
🔮رمان رئیس جذاب من 🔮
Part35
میشه بیایی اتاقم حرف بزنیم
که آیناز سری تکون داد
وقتی داخل شدیم با چیزی که دیدم تعجب وسیله های آیناز تو اتاق من هست
آیناز گفت میشه بشینی
نشستم که سرشو پایین انداختو گفت
میدونم که دوست نداری با یه زن شوهر دار ازدواج کنی بخدا میدونم ولی به روح پدرو مادرم من فقط میخوام ازش انتقام بگیر بخاطره همین قبول کردم اون خیلی اذیتم کرده و منم میخوام انتقام بگیر
باورم نمیشه انقدر درد رو شونه هاش هست
گفتم
نه من ناراحت نیستم فقط،شوکه شدم ببین کمک میکنم نگران نباش بعدشم من چرا دوست نداشته باشم با دختری خوشگلی مثل تو ازدواج کنم هومم
قرمز شد
قهقهه ایی کردم که گفت
نامرد
چرا
چون خجالتم میدی
آیناز
بله
فردا باهم میریم خونه همسر سابقت و میگی میخوایی طلاق بگیری
ام..اما من میترسم
#آیناز
چشماشو با اطمینان بازو بسته کردو گفت
چرا میترسی تا وقتی من هستم لاز نکرده بترسی باشه
Part35
میشه بیایی اتاقم حرف بزنیم
که آیناز سری تکون داد
وقتی داخل شدیم با چیزی که دیدم تعجب وسیله های آیناز تو اتاق من هست
آیناز گفت میشه بشینی
نشستم که سرشو پایین انداختو گفت
میدونم که دوست نداری با یه زن شوهر دار ازدواج کنی بخدا میدونم ولی به روح پدرو مادرم من فقط میخوام ازش انتقام بگیر بخاطره همین قبول کردم اون خیلی اذیتم کرده و منم میخوام انتقام بگیر
باورم نمیشه انقدر درد رو شونه هاش هست
گفتم
نه من ناراحت نیستم فقط،شوکه شدم ببین کمک میکنم نگران نباش بعدشم من چرا دوست نداشته باشم با دختری خوشگلی مثل تو ازدواج کنم هومم
قرمز شد
قهقهه ایی کردم که گفت
نامرد
چرا
چون خجالتم میدی
آیناز
بله
فردا باهم میریم خونه همسر سابقت و میگی میخوایی طلاق بگیری
ام..اما من میترسم
#آیناز
چشماشو با اطمینان بازو بسته کردو گفت
چرا میترسی تا وقتی من هستم لاز نکرده بترسی باشه
- ۲.۱k
- ۱۲ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط