چشم شهلایت بنازم دلبریها می کنی

چشم شهلایت بنازم دلبریها می کنی
تا تو می خندی خودت را در دلم جا می کنی

دل نمی بندی ولی دل را چه آسان می بری
این ربایشها تو با چشم فریبا می کنی

با نگاه و خنده هایت عشوه بازی می کنی
خود تو می دانی فدایت آنچه با ما می کنی؟

مست رویایم از این دنیا جنونم می برد
قصه ی مجنون و لیلی را تو معنا می کنی

هر چه زیبا بود و هر چیزی که زیبا می نمود
جمله باطل کرده و تعبیر زیبا می کنی...
دیدگاه ها (۱۲)

خنده ام میگیرد وقتی ...

ﺑﺎﻧﻮﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻧﻤﯿﺠﻨﮕﺪﻧﺠﻨﮓ.... ﭼﺮﺍ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ...

اینکــه  بـاید فـرامـوشت می کـردمرا فــرامــوش کـــردمتـو تک...

ﺧـــــﺪﺍﯾﺎ !ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﻗﺮﺻﻪﮐﺴﯽ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﯿـــﺴﺖ !ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺍﺯ...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط