خواستم با یک غزل از عشق معنایت کنم
خواستم با یک غزل از عشق معنایت کنم
عاشقانه در سکوت شب تماشایت کنم
خواستم امشب کنار پنجره در نور ماه
در تمام خاطرات کهنه پیدایت کنم
خواستم در سجده گاه معبد چشمان تو
جان فدای آن نگاه مست زیبایت کنم
عطر گلهای تنم بوی خوشی دارد ز تو
خواستم آغوش خود را باغ رویایت کنم
در تنم از نام تو لرزید جان عاشقم
عاقبت با بوسه ای مستانه شیدایت کنم
هر شبی یادت شبیخون می زند بر پیکرم
دلخوشم هر لحظه و هردم تمنایت کنم
باز می خواهم که در تنهایی و در خلوتم
یک بغل احساس را تقدیم دنیایت کنم
@shapark_2m
عاشقانه در سکوت شب تماشایت کنم
خواستم امشب کنار پنجره در نور ماه
در تمام خاطرات کهنه پیدایت کنم
خواستم در سجده گاه معبد چشمان تو
جان فدای آن نگاه مست زیبایت کنم
عطر گلهای تنم بوی خوشی دارد ز تو
خواستم آغوش خود را باغ رویایت کنم
در تنم از نام تو لرزید جان عاشقم
عاقبت با بوسه ای مستانه شیدایت کنم
هر شبی یادت شبیخون می زند بر پیکرم
دلخوشم هر لحظه و هردم تمنایت کنم
باز می خواهم که در تنهایی و در خلوتم
یک بغل احساس را تقدیم دنیایت کنم
@shapark_2m
- ۲.۲k
- ۰۶ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط