فیک نویس پارت و پارت
فیک نویس ( پارت ۱۷ ) و ( پارت ۱۸ )
مایل به پارت بعدی؟؟؟
۵ سال بعد. ..
دالیا: بعد از ۵ سال تونستم تمام خاطراتم با اون رو فراموش کنم
نوا: من مطمئنم هنوزم دوستش داری
دالیاا: بسه نوا من از اون بدم میان
۵ سال پیش با این که من تو بیمارستان بودم و وضعیتم بد بود اون کنارم نموند و به جای من کارش رو انتخاب کرد
فیلیکس: عزیزم فراموشش کن
دالیا: هیییی
نوا : کارت داره دیر میشه برو
دالیا: باشه فیلیکس منو برسون
فیلیکس: چشم ♡
نوا: فیلیکس توی راه درباره ی کای باهاش حرف نزن
فیلیکس : باشه
شرکت..🌅
دالیا: مرسی عزیزم
فیلیکس: خواهش گلم♡
رزی: دالیا بدو الان رئیس جدید میاد
دالیا: یه سوال رئیس ازدواج کرده
رزی: اره خیلی وقته
دالیا: اها چند وقته؟؟؟؟
رزی: عه رئیس رسید
منشی: این هم رئیس جدید!!
دالیا: چرا حس بدی به رئیس دارم
کای: سلام کارکنان عزیز من رئیس جدیدتون هستم
دالیا: ..... زنگ زدم به فیلیکس الو سلام فیلیکس قرص هامو سریع بیار
فیلیکس: چیی شده دالیا حالت خوبه
دالیا: بدووووو
رزی: چقدر رئیسمون خوش تیپه
دالیا: درباره ی رئیس هیچی بهم نگو وگرنه ...
رزی: چرا این جوری شدی دالیا ببرمت بیمارستان
دالیا: نه الان دوست پسرم برام قرص هامو میاره
رزی: پس مرخصی بگیر از رئیس
دالیا: من به خاطر همون مرتیکه به این روز افتادم
رزی: تو رئیسمون رو میشناسی!!!
فیلیکس: دالیا حالت خوبه ببخشید دیر رسیدم
دالیا: اشکال نداره
رزی: فیلیکس دالیا چه مشکلی داره
فیلیکس: ۵ سال پیش دالیا با من یه تصادف کرد و توی همون روز یکی از کسایی که خیلی دوستش داشت ولش کرد و دالیا رفت دنبالش توی راه قلب دالیا ضعیف شد و بیهوش شد از اون روز وقتی استرس میگیره قلبش درد میگیره
رزی: ها پس این جوره
فیلیکس: دالیا چی شد که این طوری شد
دالیا: فیلیکس ، کای برگشته بعد این همه مدت که منو ول کرد عوضییییی
فیلیکس: چییییی
رزی: دالیا چه نسبتی با رئیس جدید داری؟؟؟
دالیا: اون برادر ناتنی منه ولی من عاشق شدم و اون کاری کرد که قلب من مشکل پیدا کنه هیچ وقت نمیبخشمش
رزی: چییییییی واقعا.
منشی: دالیا برو به رئیس پرونده هارو بده
دالیا: چشم
📉دق دق
کای: بفرما تو
دالیا: رئیس این ها پرونده های شرکت هستند
کای:....
مرسی که تا اینجا خوندی:👑 من دوتا پارت رو باهم گذاشتم 🎺 لایک ها به ۲۰ برسه پارت بعدی گذاشته میشه💗🏩
مایل به پارت بعدی؟؟؟
۵ سال بعد. ..
دالیا: بعد از ۵ سال تونستم تمام خاطراتم با اون رو فراموش کنم
نوا: من مطمئنم هنوزم دوستش داری
دالیاا: بسه نوا من از اون بدم میان
۵ سال پیش با این که من تو بیمارستان بودم و وضعیتم بد بود اون کنارم نموند و به جای من کارش رو انتخاب کرد
فیلیکس: عزیزم فراموشش کن
دالیا: هیییی
نوا : کارت داره دیر میشه برو
دالیا: باشه فیلیکس منو برسون
فیلیکس: چشم ♡
نوا: فیلیکس توی راه درباره ی کای باهاش حرف نزن
فیلیکس : باشه
شرکت..🌅
دالیا: مرسی عزیزم
فیلیکس: خواهش گلم♡
رزی: دالیا بدو الان رئیس جدید میاد
دالیا: یه سوال رئیس ازدواج کرده
رزی: اره خیلی وقته
دالیا: اها چند وقته؟؟؟؟
رزی: عه رئیس رسید
منشی: این هم رئیس جدید!!
دالیا: چرا حس بدی به رئیس دارم
کای: سلام کارکنان عزیز من رئیس جدیدتون هستم
دالیا: ..... زنگ زدم به فیلیکس الو سلام فیلیکس قرص هامو سریع بیار
فیلیکس: چیی شده دالیا حالت خوبه
دالیا: بدووووو
رزی: چقدر رئیسمون خوش تیپه
دالیا: درباره ی رئیس هیچی بهم نگو وگرنه ...
رزی: چرا این جوری شدی دالیا ببرمت بیمارستان
دالیا: نه الان دوست پسرم برام قرص هامو میاره
رزی: پس مرخصی بگیر از رئیس
دالیا: من به خاطر همون مرتیکه به این روز افتادم
رزی: تو رئیسمون رو میشناسی!!!
فیلیکس: دالیا حالت خوبه ببخشید دیر رسیدم
دالیا: اشکال نداره
رزی: فیلیکس دالیا چه مشکلی داره
فیلیکس: ۵ سال پیش دالیا با من یه تصادف کرد و توی همون روز یکی از کسایی که خیلی دوستش داشت ولش کرد و دالیا رفت دنبالش توی راه قلب دالیا ضعیف شد و بیهوش شد از اون روز وقتی استرس میگیره قلبش درد میگیره
رزی: ها پس این جوره
فیلیکس: دالیا چی شد که این طوری شد
دالیا: فیلیکس ، کای برگشته بعد این همه مدت که منو ول کرد عوضییییی
فیلیکس: چییییی
رزی: دالیا چه نسبتی با رئیس جدید داری؟؟؟
دالیا: اون برادر ناتنی منه ولی من عاشق شدم و اون کاری کرد که قلب من مشکل پیدا کنه هیچ وقت نمیبخشمش
رزی: چییییییی واقعا.
منشی: دالیا برو به رئیس پرونده هارو بده
دالیا: چشم
📉دق دق
کای: بفرما تو
دالیا: رئیس این ها پرونده های شرکت هستند
کای:....
مرسی که تا اینجا خوندی:👑 من دوتا پارت رو باهم گذاشتم 🎺 لایک ها به ۲۰ برسه پارت بعدی گذاشته میشه💗🏩
- ۷.۲k
- ۰۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط