به قفسه سینم مشت کوبیدم

به قفسه سینَم مُشت کوبیدم
تودِلَم گُفتم‌نکنه واقعَن عاشقِت شُدَم..
نکنه واقن...
باخودَم میگفتم نه نِمیشه تَوَهُم زدم..
گفتم نه عشق خوب نیس:)
همین دوستِ معمولی باشیم..
یهودلم قانع نشُد،دلم قانع نشُدواقن...
دستام یَخ زده بود،قلبَم داشت سینموسوراخ میکَرد گفتم جِلوشومیگیرَم اماهیچوقت نتونستَم هیچوقت:)ببین [طُ] خوب بودیا،خیلی خوب بودی...
باوَرکن |طُ| خیلی خوب بودی
[طُ] خوب بودی،همه چی خوب بود
هیچوقت ازَم دلگیرنمیشُدی هیچوقت عصبی نبودی♡اصن نمیدونم،نمیدونم بایدچجوری توصیفش کنم
وای زندگِی با تو رویا بود،رویایی بود
اصن رویایی کَمهِ افسانه
افسانه بود،فک میکردم خابم ولی بیداربودَم..
ولی نه،خابَم.. ینی خاب بودَم
هی.. چی دارم میگم
فکرمیکردم خابم ولی بیداربودم
ولی نمیدونم خابم بیدارم.. خاب بودَم نبودم
الان بیدارم الان خابم نمیدونم،نمیدونم...
دیدگاه ها (۲)

۰۴:۰۰#sobtof b alan😐 🖕

مثل ِ سیگار ِ نصفه افتادم !در جهانی که پمپ ِ بنزین بود . . .

نه من بدم نه تو¤رو مغزه من ندو♡

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط