آماده ای

آماده ای

؛اوهوم

:چیشده هوم .... پس فضولیت کار دستت داد و فهمیدی

؛ اوهوم

بدون حرفی دخترکشو برآید بلند کرد و به سمت ماشین حرکت کرد
دخترکشو پایین گذاشت و سوار شد
نگاهی به بغل کرد دختر خواهر معشوقه پدرش و همین طور خود معشوق نشته بودند

؛من با ماشین
بدون حرفی دست عزیز کرده شو گرفت و به سمت خودش کشید اون رو روی پاش گزاشت
دستشو روی شکم دخترکش گزاشت
و خیلی اوم شروع به نوازش کرد


از ماشین پیاده شد دخترکش که در خواب بود رو در بغل گرفته بود میشه گفت اولین جلسه ایی بود که دخترکشو همراه خودش می‌برد


وارد اتاق جلسه شد
..آقای کیم شما قرار دادی بستید و به سران نگفتید این درواقع توهین به ماست

بدون حرفی صدا خفه کن رو به کلت کاریش بست نگاهی به مرد انداخت
:خب من شروع میکنم اگه بیدار شه به هر دلیلی همتون بدون در نظر داشتن جایگاهتون مجازات میشین
دیدگاه ها (۱)

پایان جلسه بود نام بدون حرفی بلند شد در حین خروج صدای بلندی ...

پایان جلسه بود نام بدون حرفی بلند شد در حین خروج صدای بلندی ...

همه می‌خندیدند مهمانی آغاز شده بود تو هم مجبور به آمدن شده ب...

:تو چی هوم ""نمی تونم راه برم دخترکشو برآید بلند کرد و به سم...

Last time

قهر من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط