دعای چوپان ساده دل

#دعای چوپان ساده دل
مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید:
«چه کسی بر #مرده های شما #نماز می خواند؟»
چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم».
مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!»
#چوپان مقابل #جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!»
مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟
چوپان گفت: بهترازاین بلد نبودم
مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت.
شب هنگام، در عالم #رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد.
از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟»
پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!»
مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست
تا بگوید در کنار #جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟
چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و #خداوند برقرار شد،
با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب #مهمان من بود، یک گوسفند برایش
زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟ »
به نام خدای آن چوپان ...

گاهی دعای یک دل صاف، ازصدنماز یک دل پرآشوب بهتراست.
دلامون صاف...
#اخلاق
ما درون را بنگریم و حال را
نی زبان را بنگریم و قال را
#مولوی
#مولانا_جلال الدین
دیدگاه ها (۱)

#نوزاد از سینه مادرش #شیر میخورد تاآنکه سیرمیشود#کلسیم ازاست...

امام #خمینی (س) یکی از مهمترین عوامل در #پیروزی #انقلاب #اسل...

در حال مهیّا شدن برای نمـاز و گرفتن وضو بود،که بر اثر #ترکش ...

مدل جدید کارت دعوت خخخخخخخهمتون دعوتید بدو بدو #مدل_کارت_ دع...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط