مرگ

مرگ؟

+با اجازتون من میرم تو اتاق
-سوا
+بله
-بشین اینجا یکم حرف بزنیم
+خستم اگه میشه بعدا
-اما هوف خیلی خوب باشه
+ممنونم(رفت)
-وای دارم دیوونه میشم نکنه بلایی سر خودش بیاره هوف کاش باهام حرف می‌زدیم ولش کن فردا حرف میزنیم(پسرم مطمعنی فردای وجود داره ؟)
ویو سوا:
لباسمو عوض کردم و نشستم رو تختم یکم به فکر فرو رفتم اگه دستگاه بوق نزد پس چطوره خودمو به ارزوم برسونم به حرحال کسی که با مرگ من ناراحت نمیشه میشه؟ فکر نکنم پس وقتشه بلاخره به تریم قلبه کنم رفتم در کشو رو باز کردم یه یه جعبه قرص خواب رو برداشتم اومدم رو تخت و شروع کردم یکی یکی خوردن کم کم خوابم گرفت اروم رفتم زیر پتو و با اشک خوابیدم به امید اینکه فردا بیدار نشم
(فردا)
-ساعت دوازده شد حتما تا الان بیدار شده بابد بشینم باهاش حرف بزن من واقعا خیلی در حقش بد کردم باید براش جبران کنم خوب نامجون تو میتونی درو باز کن و یه نفس عمیق بکش برو تو وایسا اول در بزنم
سوا سوا منم باز کن عزیزم سوا خوابی؟ببین سوا دارم میام تو ها اومدم سوا خوابیدی عزیزم تو که تا ابن وقت ظهر نمیخوابیدی بیدار شو دخترم بیدارشو(تکونش میده)سوا چرا بیدار نمیشه سوا دارم نگران میشم ها (برش میگردونه میبینه صورتش اشکیهو دور دهنشم کف کرده )سوا سوا نه نه امکان نداره گوشیم گوشیم کو اینجاست الو امبولانس