آنقدر وسوسه دارم بنویسم که نگو
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم ، که نگو
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم ، که نگو
بس که دلتنگ تو ام ، از سر شب تا حالا
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم ، که نگو
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما !
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو !
جانِ من زود بیا...
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو !
#عاشقانه_های_الهه
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم ، که نگو
بس که دلتنگ تو ام ، از سر شب تا حالا
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم ، که نگو
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما !
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو !
جانِ من زود بیا...
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو !
#عاشقانه_های_الهه
- ۲.۶k
- ۲۳ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط