حرهای گمنام انقلاب

«حر»های گمنام انقلاب (5)

‼ ️ مسئول مالی منافقین در گلستان، شیر روزهای جهاد و عابد شب‌های جبهه شد!

🔹 سازمان مجاهدین خلق با تبلیغاتش در دبیرستان‌ها و با سوءاستفاده از روحیه انقلابی بچه‌ها سعی می‌کرد آن‌ها را جذب کند. سید علی هم همین‌طور در سال سوم دبیرستان به این گروهک ملحق شد و آنقدر در طرفداری از بنی‌صدر و فعالیت علیه حزب جمهوری اسلامی و حتی امام خمینی (ره)! افراط کرد که طاقت خانواده‌اش طاق شد و از خانه بیرونش کردند. اما سید علی آنقدر به سازمان تعصب داشت که حاضر شد قید خانواده‌اش را بزند. اما درست یک هفته قبل از خروج نظامی منافقان علیه نظام، در گرگان دستگیر شد. نان حلال پدرش، سیدعلی را از سقوط نجات داد.

🔸 اتفاقات سال 60 و ترورهای کور گروهک منافقین، انگار سید علی را از خواب بیدار کرد. وقتی دید ایدئولوژی‌اش دارد آدم‌های بی‌گناه – حتی شیرخوار و بچه‌مدرسه‌ای - را در بمب‌گذاری‌ها می‌کشد، یخ تعصبش آب شد و مجاب شد با منطقش به این اتفاقات نگاه کند. مطالعه کتاب‌های شهید بهشتی و شهید مطهری در زندان هم باعث شد کم‌کم از مرام و ایدئولوژی التقاطی گروهک منافقین دست بردارد.

🔻 چهار سال بعد در سال 63 با اثبات صلاحیتش، با حکم هیأت عفو حضرت امام (ره) از زندان آزاد شد. اما حتی این عفو هم نتوانست سابقه سید علی را در اذهان اهالی شهر پاک کند و خیلی‌ها او را تحویل نمی‌گرفتند. واکنش سید در مقابل همه این بی‌محلی‌ها و توهین‌ها، فقط سکوت بود. او دیگر آدم قبل نبود؛ نماز شبش ترک نمی‌شد، پدرش را راضی کرده‌بود و در خدمت او بود و بیش‌تر وقتش را به مطالعه و عبادت می‌گذراند.

✅ مدتی بعد، شهادت برادرانش «سید حسین» و «سید رضا» آن‌هم به فاصله دو روز، آرام و قرار را از سید علی گرفت و او هم راهی جبهه شد. در جزیره مجنون سید همیشه جلوی در چادر می‌خوابید. بچه‌ها که می‌خوابیدند، می‌رفت در قبری که برای خودش کنده‌بود، تا سحر استغاثه می‌کرد. یک روز بیدار شدیم و دیدیم پوتین‌هایمان واکس خورده. همه می‌دانستند کار سید است.

💠 در پاتک مهران،سید علی آرپی‌جی به‌دست از کانال بالا آمد و بعد از اینکه سنگر ضدهوایی را منفجر کرد، در همان جا به شهادت رسید. چند هفته بعد که مهران را پس گرفتیم، پیکرش را آوردند. حاج سید عباس که یک روز سید علی را از خانه بیرون کرده‌بود، با پای برهنه برای تشییع پیکرش آمد و مدام زیر لب می‌گفت: «علی جان! خوش‌آمدی بابا.»
دیدگاه ها (۲)

روایت یکی از مترجمان واحد بین الملل حرم امام رضا علیه السلام...

↫خواهرم! 👆 این همہ جوان از جوانے شان گذشتند..و ⇠جان⇢ دادند ب...

خیلی عصبانی بود. سرباز بود و کرده بودندش مسئول آشپزخانه.ماه ...

⭕ ️این زوج توریست‌ اومدن ایران و گفتن ما احترام ریادی برای ک...

✅ اعتراف تلخ یکی از اعضای جدا شده از منافقینعلی بحیرایی، اغف...

▪️بولتون به جای جشن پیروزی و تغییر در تهران به زندان می‌رودج...

بسم الله الرحمن الرحیم نکات قرآنی :إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط