همه مردم شهر

همه مردم شهر،

بانگ برداشته اند

که چرا سیمان نیست!؟

و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست!

و زمانی شده‌است

که به غیر از انسان،

هیچ چیز ارزان نیست



حمید مصدق

2. ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه می پنداشتیم/حافظ
دیدگاه ها (۱)

به آرامی آغاز به مردن می‌کنیاگر سفر نکنی،اگر کتابی نخوانی،اگ...

ترسیده ای؟ از که؟از جهان؟ من جهانتاز...

Hope' is the thing with feathers—That perches in the soul—An...

گر بنا باشد که بحران را مدیریت کنیمباید اول مغز انسان را مدی...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط