گر بنا باشد که بحران را مدیریت کنیم
باید اول مغز انسان را مدیریت کنیم
کار مشکل مغز انسان را هدایت کردن است
ورنه آسان سیل و طوفان را مدیریت کنیم
یک مدیر لایق از شفافیت در رنج نیست
با صداقت بهتر اذهان را مدیریت کنیم
گفتهاند از هر دری فقر آمد ایمان میرود
بسته شد درها که ایمان را مدیریت کنیم
چهارفصل سال رعیت سیر میخسبد اگر
یک دو وعده معدهی خان را مدیریت کنیم
بر سر گله نمیافتد گذار گرگ اگر
دوغ چرب و چرت چوپان را مدیریت کنیم
پول ملی از چه مینالی مصوب کردهایم
بانکهای نابسامان را مدیریت کنیم
در کویر لوت نیروگاه بادی میزنیم
تا کمی خورشید تابان را مدیریت کنیم
در مرنجاب ای بسا عاقد حضورش لازم است
توی چادرها جوانان را مدیریت کنیم
چند تا استخر در کردان اگر یاری کنند
قصد داریم آب تهران را مدیریت کنیم
شاطران خفته وقتی آب و برق و گاز نیست
ما هنرمندیم اگر نان را مدیریت کنیم
ناترازی غالبا در رانت پیدا میشود
باید آن دستان پنهان را مدیریت کنیم
پرسشی دارم ز مردان سیاست بهتر است
با چه سبکی کودکستان را مدیریت کنیم
انقلابی اهل لابی نیست لازم شد اگر
با هوار و داد جریان را مدیریت کنیم
خوش خیالانه، ظریفانه، با لبخندی ژکوند
کافران سست پیمان را مدیریت کنیم
تا مبادا در رسانه چشمها افتد به ساز
خوب باید قاب و گلدان را مدیریت کنیم
پخش زنده گاه میپاشد نمک بر زخمها
مجریان لطفا نمکدان را مدیریت کنیم
وقتمان ضیق است حاج آقا دعا کن بهر ما
مثل نجمالدین سخنران را مدیریت کنیم
روحمان را کرده با تکرار سرویس آی فیلم
کاش میشد اندکی آن را مدیریت کنیم
با جومونگ امسال اگر مختار همراهی کند
کوفه و جولبون و چوسان را مدیریت کنیم
سینمای اجتماعی مهملاتی بیش نیست
با نگاه طنز اکران را مدیریت کنیم
هرکه پول آورده حق کات دادن مال اوست
پشت صحنه کارگردان را مدیریت کنیم
توی کانال کولر هم نقش بازی میکند
مدتی بد نیست پژمان را مدیریت کنیم
خواهران چشم برادرها کمی شیطان بلاست
خواهشا زلف پریشان را مدیریت کنیم
در خیابان کار دشواری است حین دور دور
ضمن حفظ خویش فرمان را مدیریت کنیم
بر سر ایمان خود چون بید میلرزیم ما
تا به کی ایمان لرزان را مدیریت کنیم
گیرم از دست برادرهای نابابش گریخت
گیرم اصلا گرگ کنعان را مدیریت کنیم
شهر تسخیر زلیخایان یوسف کش شده
با چه ترفندی پلنگان را مدیریت کنیم
عاشقیم امروز و فردا فارغیم این کار شد؟
در زمان وصل هجران را مدیریت کنیم
طبق برنامه نه در فصل خزان در کل سال
با تورم برگریزان را مدیریت کنیم
قطع گر شد گاز شهری گاز شخصیمان که هست
زیر کرسی برف و بوران را مدیریت کنیم
نیست چون مشمول بیمه اغلب امراض ما
شاعرانه درد و درمان را مدیریت کنیم
هوش از سر میبرد عطر خوش عنبرنسا
با عرق نعنا دل و جان را مدیریت کنیم
یاری اندر کس نمیبینیم در وقت حساب
مفت کش ها دانگ قلیان را مدیریت کنیم
جای خوش قیمت چه معنی میدهد دار و درخت
با لودر سرو خرامان را مدیریت کنیم
مرگ من از گوشتخواری کوه خواری بهتر است
با همین توجیه وجدان را مدیریت کنیم
ایستاده کودکی با دسته گل پشت چراغ
تا که رنج راهبندان را مدیریت کنیم
بالکل و من حیث مجموع و مضافاً را ولش
حتی الامکان حتی الامکان را مدیریت کنیم
#سیدجواد_میرصفی #طنز_اجتماعی
باید اول مغز انسان را مدیریت کنیم
کار مشکل مغز انسان را هدایت کردن است
ورنه آسان سیل و طوفان را مدیریت کنیم
یک مدیر لایق از شفافیت در رنج نیست
با صداقت بهتر اذهان را مدیریت کنیم
گفتهاند از هر دری فقر آمد ایمان میرود
بسته شد درها که ایمان را مدیریت کنیم
چهارفصل سال رعیت سیر میخسبد اگر
یک دو وعده معدهی خان را مدیریت کنیم
بر سر گله نمیافتد گذار گرگ اگر
دوغ چرب و چرت چوپان را مدیریت کنیم
پول ملی از چه مینالی مصوب کردهایم
بانکهای نابسامان را مدیریت کنیم
در کویر لوت نیروگاه بادی میزنیم
تا کمی خورشید تابان را مدیریت کنیم
در مرنجاب ای بسا عاقد حضورش لازم است
توی چادرها جوانان را مدیریت کنیم
چند تا استخر در کردان اگر یاری کنند
قصد داریم آب تهران را مدیریت کنیم
شاطران خفته وقتی آب و برق و گاز نیست
ما هنرمندیم اگر نان را مدیریت کنیم
ناترازی غالبا در رانت پیدا میشود
باید آن دستان پنهان را مدیریت کنیم
پرسشی دارم ز مردان سیاست بهتر است
با چه سبکی کودکستان را مدیریت کنیم
انقلابی اهل لابی نیست لازم شد اگر
با هوار و داد جریان را مدیریت کنیم
خوش خیالانه، ظریفانه، با لبخندی ژکوند
کافران سست پیمان را مدیریت کنیم
تا مبادا در رسانه چشمها افتد به ساز
خوب باید قاب و گلدان را مدیریت کنیم
پخش زنده گاه میپاشد نمک بر زخمها
مجریان لطفا نمکدان را مدیریت کنیم
وقتمان ضیق است حاج آقا دعا کن بهر ما
مثل نجمالدین سخنران را مدیریت کنیم
روحمان را کرده با تکرار سرویس آی فیلم
کاش میشد اندکی آن را مدیریت کنیم
با جومونگ امسال اگر مختار همراهی کند
کوفه و جولبون و چوسان را مدیریت کنیم
سینمای اجتماعی مهملاتی بیش نیست
با نگاه طنز اکران را مدیریت کنیم
هرکه پول آورده حق کات دادن مال اوست
پشت صحنه کارگردان را مدیریت کنیم
توی کانال کولر هم نقش بازی میکند
مدتی بد نیست پژمان را مدیریت کنیم
خواهران چشم برادرها کمی شیطان بلاست
خواهشا زلف پریشان را مدیریت کنیم
در خیابان کار دشواری است حین دور دور
ضمن حفظ خویش فرمان را مدیریت کنیم
بر سر ایمان خود چون بید میلرزیم ما
تا به کی ایمان لرزان را مدیریت کنیم
گیرم از دست برادرهای نابابش گریخت
گیرم اصلا گرگ کنعان را مدیریت کنیم
شهر تسخیر زلیخایان یوسف کش شده
با چه ترفندی پلنگان را مدیریت کنیم
عاشقیم امروز و فردا فارغیم این کار شد؟
در زمان وصل هجران را مدیریت کنیم
طبق برنامه نه در فصل خزان در کل سال
با تورم برگریزان را مدیریت کنیم
قطع گر شد گاز شهری گاز شخصیمان که هست
زیر کرسی برف و بوران را مدیریت کنیم
نیست چون مشمول بیمه اغلب امراض ما
شاعرانه درد و درمان را مدیریت کنیم
هوش از سر میبرد عطر خوش عنبرنسا
با عرق نعنا دل و جان را مدیریت کنیم
یاری اندر کس نمیبینیم در وقت حساب
مفت کش ها دانگ قلیان را مدیریت کنیم
جای خوش قیمت چه معنی میدهد دار و درخت
با لودر سرو خرامان را مدیریت کنیم
مرگ من از گوشتخواری کوه خواری بهتر است
با همین توجیه وجدان را مدیریت کنیم
ایستاده کودکی با دسته گل پشت چراغ
تا که رنج راهبندان را مدیریت کنیم
بالکل و من حیث مجموع و مضافاً را ولش
حتی الامکان حتی الامکان را مدیریت کنیم
#سیدجواد_میرصفی #طنز_اجتماعی
- ۳.۷k
- ۱۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط