چگونه در ببرم جان از این هوا تو بگو

چگونه در ببرم جان از این هوا تو بگو

اگر رها شوم از " بازوان پیچکی ات "
دیدگاه ها (۲)

زین پیش دلی بود مرا عاشٖق و امروزجز بی‌خبریم از دل خود هیچ خ...

آرام منی، بی تو پر از آشوبمدر جنگ سیاه غصه ها مغلوبمبا عشق پ...

چیزی نیست که مرا سر شوق بیاوردجز تو،که تو هم نیستی !

دوستت دارمو این جمله هیچ قیدی ندارد.در بندِ زمان و مکانِ آن ...

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنمسیر نمی‌ شود نظر بس که لطیف...

به قول شهریار :من از جهان به تو دلبسته امکه جانِ منی..در من ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط