دم افطار و من گشنه و لعل لب تو

دمِ افطار و منٍ گُشنه و لعلِ لب ِ تو
بَه که افطار عجب با لبِ تو می چسبد...
دیدگاه ها (۰)

خدا چشمهایت را آفرید...نازل کرد!! روی زمین،،شراب شد،در شعرها...

نه چشمهایش برق داشتنه لبهایش قند،مثل بقیه آدم ها بودمعمولیِ ...

هی خاتون...!!!عشق واقعی در اندام توستبسترت را پهن کنمیخواهم ...

جان ڪَرفتم بہ نڪَاه تـو و ڪردم افطارروزه‌ےِ عشقِ‌ دلی را ڪه ...

عاشقانه های شبنم

زن ها گاهی عاشقانه هایشان را دم می کنند و می شود همان چای خو...

عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تودران غمزه چه داری تو؟ به ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط