خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
<عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!

فاضل نظری
دیدگاه ها (۱)

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد<که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند ن...

نشانم می دهد چادر حیا را شرف را عصمت جانان ما راچنان زیبا نم...

آن کشته که بردند به یغما کفنش را<تیر از پی تیر آمد و پوشاند ...

هنگام پاییززیر یک درخت مُردمبرگ‌هایش مرا پوشاندو هزاران قلب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط