مبیناکجا میریم

مبینا:کجا میریم؟
فرشته امید:همونجایی که داشتی میرفتی!
مثل یه اژدها اتش درست کرد تو هوا و رفت داخلش و از جایی که بودیم به بالای جایی که اونا بودن رفتیم(سفر در مکان)منو گذاشت زمین و به حالت اول و شبح مانندش برگشت دوباره کوچیک شد و گفت فعلا و رفت توی سرم.زنگ آیفون رو زدم.
جین:کیه؟!
مبینا:منم مبینا
درو باز کردو رفتم تو.
دیدگاه ها (۰)

جین:سلام.شما کجا اینجا کجا؟!مبینا:سلام.جین بیخیال شو الان نه...

سلام جینگولیای من!من بخاطر امتحانا پارت نمیزارم و ایناها ندا...

فرشته امید از پشت سرم اومد بیرون و جلوی صورتم ایستاد و گفت:ا...

ببینین من حواسم نبوده در حین نوشتن فیک،مبینا رو گفتم چادری ب...

My sweet trouble 14 ✨ ( اسلاید دوم: سایون خوشتیپ مون😌 بچه‌ها...

تکپارتی یونگی

p83تو همین لحضه همه ارتش داشتن مقاومت میکردن ولی انسان ها د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط