پارت

پارت (3) 🫂🖇🎁
ا.ت:میدونی دلم واسه چی تنگ شده؟؟
جیمین:واسه چی؟؟
واسه روزی که
...
واسه روزی که بهم اعتراف کردی
جیمین:یادته؟؟
ا‌.ت:اوهوم خیلی روز خوبی بود روز تولم بهترین کادویی بود که میتونستی بهم بدی
جیمین:قابلی نداشت
ات:*خنده*
ا.ت:اجازه هست که ببوسمت؟؟
جیمین:نه نیست
ا.ت:چرا خو ؟🥺
جیمین:چون مریضم
ا.ت:فق ی کوچولو ... بعد این حرفش لبای جیمینو به بازی گرفت 😝
جیمینم همراهیش کرد با اینکه اینو نمیخوات ولی اونقدر هم قدرت نداشت
بعد ی دیقه:/
ا.ت:اخیششش چقد خوب بود🥰
جیمین:الان این ی کوچولو بود؟؟🙁
ا.ت:عاره خو
جیمین:اگه این کمش بود پس خدا به داد زیادش برسه
ا.ت:*خنده*
ا.ت:خوب بگیریم بخوابیم باید استراحت کنی موچی کوچولوی من😉
جیمین:شبت بخیر زیبای من😴
ا.ت:شب بخیر😴😴
پایان🫂🖇🎁

مرسی که خوندین🫂🖇💗
دیدگاه ها (۹۸)

part (19) 🫂🖇🩺💊 بورا:/با چیزی که گفت خیلی ناراحت شدم کوک:جین ...

part (20)🫂🖇🩺💊 کوک وارد اتاق شد دارو هارو داد به بورا و بوراد...

پارت (2) 🫂🖇🎁 ا.ت سری وسایلشو دراورد پنی سیلین رو اماده کرد و...

بهترین هدیه🫂🖇🎁

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط