You have no right to get hot with any boy but me
You have no right to get hot with any boy but me!
#lino ( know ) #stray_kids #takparty
عصبانی فقط داشت به تو نگاه میکرد.
بدون توجه به اخم و خشم لینو،با پسر خاله ات به شدت گرم گرفته بودی،با شوخی هایی که میکرد میخندیدی که بنظر لینو اون شوخی ها،زیادی بی مزه بودند!
دوباره و دوباره پسر خالت گاهی از خندیدن زیاد دستشو روی شونه هات یا روی بازو هات میگذاشت که این برای لینو خیلی خوشایند نبود!
همش به ساعت نگاه میکرد،توی دلش میگفت " کی زمان رفتن میرسه ؟ "
توی جمع به شما دوتا کاری نداشت،زیادی خودش رو خونسرد نشون میداد و گاهی بهت نگاه های خطرناکی میانداخت که خودت متوجه منظور نگاه هاش نمیشدی.
بلاخره تایم رفتن بود،نیمه شب بود و با لبخند از پسر خاله ات خداحافظی کردی
سوار ماشین شدید و با حالی پرانرژی گفتی
امروز واقعا بهم خوش گذشت لینو
لینو،نیمه نگاهی بهت انداخت و گفت
_ قراره تا صبحم بهت خوش بگذره
با شنیدن حرفش،لبخندت محو شد و گفتی
چی؟
لینو نگاهی بهت انداخت و چیزی نگفت
پوزخند محوی زد و به مسیر روبه روش نگاه دوخت.
چند دقیقه بود کع گذشته بود با نگه داشته شدن ماشین نگاهی به بیرون انداختی که کنار پارک بود،روبه لینو گفتی
چرا نگه داشتی ؟
لینو دستشو روی کراواتش گذاشت و کمی شلش کرد،بهت نگاه کرد
_ چون میخوام بهت یاد بدم با هیچ پسری جز من گرم نگیری بیبی !
#lino ( know ) #stray_kids #takparty
عصبانی فقط داشت به تو نگاه میکرد.
بدون توجه به اخم و خشم لینو،با پسر خاله ات به شدت گرم گرفته بودی،با شوخی هایی که میکرد میخندیدی که بنظر لینو اون شوخی ها،زیادی بی مزه بودند!
دوباره و دوباره پسر خالت گاهی از خندیدن زیاد دستشو روی شونه هات یا روی بازو هات میگذاشت که این برای لینو خیلی خوشایند نبود!
همش به ساعت نگاه میکرد،توی دلش میگفت " کی زمان رفتن میرسه ؟ "
توی جمع به شما دوتا کاری نداشت،زیادی خودش رو خونسرد نشون میداد و گاهی بهت نگاه های خطرناکی میانداخت که خودت متوجه منظور نگاه هاش نمیشدی.
بلاخره تایم رفتن بود،نیمه شب بود و با لبخند از پسر خاله ات خداحافظی کردی
سوار ماشین شدید و با حالی پرانرژی گفتی
امروز واقعا بهم خوش گذشت لینو
لینو،نیمه نگاهی بهت انداخت و گفت
_ قراره تا صبحم بهت خوش بگذره
با شنیدن حرفش،لبخندت محو شد و گفتی
چی؟
لینو نگاهی بهت انداخت و چیزی نگفت
پوزخند محوی زد و به مسیر روبه روش نگاه دوخت.
چند دقیقه بود کع گذشته بود با نگه داشته شدن ماشین نگاهی به بیرون انداختی که کنار پارک بود،روبه لینو گفتی
چرا نگه داشتی ؟
لینو دستشو روی کراواتش گذاشت و کمی شلش کرد،بهت نگاه کرد
_ چون میخوام بهت یاد بدم با هیچ پسری جز من گرم نگیری بیبی !
- ۱۱.۸k
- ۰۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط