داستان من و چشم تو شنیدن دارد

....
داستان من و چشم تو شنیدن دارد
خواب این فاصله تعبیر رسیدن دارد

پیچک خاطره ی موی تو در دامن باد
نقش این پرتره در سینه کشیدن دارد

گفتی از ساعت دیدار و ببین عقربه را
در پی ثانیه ها شوق دویدن دارد

گرچه یک باغ پر از وسوسه ی بوی گلی
بوسه از غنچه ی لب های تو چیدن دارد

لب به لب گفتم و ای کاش که قسمت بشود
طعم لب های اناری که چشیدن دارد

ناز معشوقه ی ما گر چه گران است ولی
هر چه این عشوه گران تر که خریدن دارد

عاشقت هستم و ای کاش تو هم می بودی
گفتن این خبر و چشم تو دیدن دارد ....
دیدگاه ها (۱)

سرد شده ام.... ﺁﻧﻘــــــﺪﺭ ﮐـــــﻪ ﺍﺯ ﺩﻫـــــﺎﻥ ﺩﻧــــــﯿﺎ ﺍ...

مـن آغـوش کـسی را دوسـت دارم کـهبـوی بـی کـسی مـی دهـدنـه بـ...

گاهی نفسی هست٬ ولی هم نفسی نیستدرهرنفست هم نفست هیچ کسی نیست...

لای موهای قشنگت تاجی از گل میزنمدر کنارت خوب من تا آسمان پل ...

░⃟‌‌‎‎‌قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترمیاد بادا ... ان نگار ...

‍ ‍ 🌱🍂🌱🕊🌱🌸🍂🌿🍃🌿🍂🕊🌿🌱🍂🌸 ‌‌‌‌بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استش...

کاش فال شب یلدای همه این بشود؛ یوسف گمگشته باز آید به کنعان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط