بلاتکلیفی و سردرگمی بخش اعظمی از رابطه هایمان شده است

بلاتکلیفی و سردرگمی بخشِ اعظمی از رابطه هایمان شده است...
اینکه همیشه منتظر هستیم،
منتظرِ آدمِ رفته ی زندگیِ مان..
که برگردد ؛
حالا به هر دلیلی بیاید و بگوید که خسته است...
و تو تمامِ آغوشت را به روی خستگی و نبودنش باز کنی
و چشم هایت را به روی زخم هایی که زده ببندی...
چرا!؟
واقعا آدم ها اینقدر به ضربه خوردن علاقه دارند!؟
و یا اینکه عشق آدم را به جنون میرساند که دیگر هیچ چیز نمی فهمند!؟
همه زخم خورده ی آدم های رفتهِ ی زندگیِ مان شده ایم؛
همه یک مدت از زندگیِ مان را در حالتِ کما گذرانده ایم...
این حالت ها بعد از جدایی میتواند عادی باشد،
اما من تعجب میکنم از اینکه تا به کِی!؟
تا به کجا!؟
به خودت می آیی
و میبینی دیگر چیزی از خودت باقی نمانده است...
خودت را هم به دست فراموشی سپرده ای
دارم فکر میکنم
آدمی که بعدها وارد زندگیِ مان میشود واقعا گناهی ندارد...
اگر به فکرِ خودمان نیستیم؛به فکر آن آدم باشیم...
دیدگاه ها (۲)

کاش یاد میگرفتیم به جای اینکه به هم بگیم دوستدارم، عاشقتمهمو...

دستانم برای رسیدن به اوکه کوتاه انددست به دامنِ آهنگ ها می ش...

مراقب آدمهایی باشید که پا به پای شما آمدن را بلدندبرای همه ک...

بعد از من تمام شهر را کوچه به کوچه خواهی گشتدر وجود تمام آدم...

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

فراتر از مدرسه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط