مرگ شاید

مرگ ، شاید
یکی از همین روزها
مرا به یک پیاده رویِ دو نفره
دعوت کند ؛

در این میان
نگران شعرهایی هستم
که شب ها
زیر بالش گریه کردم و
تو هرگز
آنها را نخواهی خواند...

#مینا_آقازاده
@justpost❤️
دیدگاه ها (۴)

پیراهنت را  به بند رخت می سپارماز آن طرف دنیا ابرهادست پای خ...

وعشق...گمانم چراغ نفتیمادربزرگ من استنزدیک شویاشکت را در می‌...

تنها یک بار کافیست!

گفته بـــودم بی تو می میــرم ولی ایــن بار ، نه!گفته بـــودی...

ای تو که عشق تو مرا گرامی و خوار کرد، چگونه می‌توانم به تو ب...

🌿 آرامش شب 🌿حالا که شب پرده‌ی تاریکی‌اش را گسترانده، جهان می...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط