عشق حاضر جواب من p130

با اخم به جمن نگاه کردم بدونه هیچ جوابی جلو جلو خودم راه افتادم! بمون تو کفم برق بزنی! به‬ ‫ماشینش که‬
‫رسیدم منتظر شدم تا ریموتو بزن ولی گلابی مثل خیار چنبل واستاده بود فقط نگام میکرد! با‬ ‫حرص گفتم:‬
‫- میشه درو بزنی!‬
‫پوزخندی زدو جواب داد:‬
‫- نه من فقط بچه پرروا رو میزنم!‬
‫نفسمو با حرص بیرون دادم با لگد زدم به ماشینش! گفتم شاید حرصش بگیره ولی خیلی خونسرد‬ ‫یه پوزخند زد و گفت:‬
‫- کوچولو انقدر به خودت فشار نیار امروز با این ماشین میرم!‬
‫و ریموته تو دستشو فشار داد با صدای دزدگیر ماشین چشممو چرخوندمو با یه لامیورگینی مشکی‬ ‫چش تو چش شدم‬
‫! فکم که هیچی دندونامم خورد شد افتاد کفه زمین! سعی کردم خودمو ذایه نکنم برای همین‬
‫خیلی جدی و بی تفاوت بهش نگاه کردمو اروم سوار ماشین شدم! این همه من حرص خوردم حالا‬ ‫نوبته اینه‬
‫تا خود خونه نه اون حرف زد نه من!‬
‫تقریبا طرفای عصر بود که اماده ی رفتن شدیم ... ! تا زمانی که به محلی که با بچه ها قرار‬
‫گذاشته بودیم برسیم با جمن یک کلمه هم حرف نزدم اونم با من حرف نمیزد انگار از دستم‬ ‫دلخور بود!‬
‫دوست نداشتم اینطور باشه ولی خب به درک
‫هر چقدر به سنا و تهیونگ اصرار کردیم که بیان تو این ماشین نیومدن ... میدونم همش زیر سر‬ ‫این‬
‫سیب زمینی اب پزه لیسا رو میگم ! مثلا خیر سرش میخواد منو جمن با هم تنها باشیم! اینم که‬ ‫مثل‬
‫برج زهره مار نشسته تنگه دله من! دستمو به سمته ضبط بردمو چند تا اهنگ زدم جلو اخر سرم با‬ ‫حرص سی دی رو در اووردمو‬
‫از تو کیفم سی دی خودمو بیرون اووردم ...‬
‫- چیکار میکنی؟‬
‫ا مگه خیار چنبلم حرف میزنه؟ چه جالب نمیدونستم!بی توجه بهش سی دی رو داخل دستگاه‬ ‫گذاشتم! تا پلی شد به صندلی تکیه‬
‫دادم به منظره بیرون خیره شدم! فکر میکنم از این اهنگ خوشش میومد چون خودش دستشو جلو‬ ‫برد صداشو‬
‫زیاد کرد ...‬
نمیدونم چجوریو کی خوابم برد ولی با لمسه دسته کسی رو صورتم از خواب بیدار شدم و نگام با‬ ‫نگاهه‬
‫جمن برخورد کرد 😁... سریع دستشو کشیدو خیلی جدی گفت:‬
‫- چه عجب بیدار شدی! یادم باشه از این به بعد با خودم نیارمت جایی!‬
‫با گیجی بهش نگاه کردمو گفتم:‬
‫- رسیدیم؟‬
‫پوزخندی زدو جواب داد:‬
‫- بله عزیزم لطف کن پیاده شو!‬
‫وا این چرا اینجوری میکنه بامن! تو رو خودا نگا کنا گلابیم رفته قاطی میوه ها! از ماشین‬
‫پیاده شدمو با حرص درو بهم کوبیدم که صداش تو گوشم پیچید:‬
‫- اگه خیالت راحت نشد بزن بشکونش خب؟‬
دیدگاه ها (۰)

عشق حاضر جواب من p131

عشق حاضر جواب من p132

عشق حاضر جواب من p129

عشق حاضر جواب من p127

رمان چرا به من نمی پیوندی؟.............بردم روی پشت بوم یجا ...

فرار من

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟕𝟕جونگ کوک:اگه بلایی سر تو و بچت افتاد خودم گرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط