ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی

ای نسیمِ بی قرار روزهای عاشقی
هر کجا زلفی پریشان شد،
گمان کردم تویی

باد، پیراهن کشید از دست گل‌ها ناگهان
عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی

چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت
غنچه‌ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی

کشته‌ای در پای خود دیدی یقین کردی منم
سایه‌ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی

#فاضل_نظری♥️
دیدگاه ها (۰)

به سلامتی سکوت که سرشار از ناگفته هاست! جرأت کنید حقیقی باشی...

چارلی چاپلین :مهربان باشو به هرکس میرسى لبخند بزنتو نمیدانی ...

ما دیر آمدیم یا زود؛هرچه بود به موقع نيامَديم ..!#محموددولت_...

.دستانت،ذات شعرند در فرم و معنا ...بی دستانت،نه شعر بود، نه ...

ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم توییماه پشت ابر پنهان شد، گ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط