عضو افتخاری پارت ۵۰

#عضو_افتخاری
#پارت_50
خیلی غیر منتظره منو بغل کرد و...( اینجاشو خودتون تصور کنید😂)

نیم ساعت بعد رفتیم به یه فروشگاه کلی خرت و پرت خریدیم که مثلا رفتیم خرید 😐🤣

رسیدیم خونه درو باز کردمو رفتیم داخل که دیدم بچه ها با یه اخمی نشستن و دست به سینه هستن با تعجب بهشون خیره بودیم
که تهیونگ گفت:بچه ها چیزی شده؟

کوکی: اصلا ازتون انتظار نشدم

مضطرب شدم نکنه فهمیدن

جیمین:فک میکردم ازم هیچیو قایم نمیکنی

تهیونگ مضطرب بهشون نگاه کرد
شوگا:تهیونگ تو حق عاشق شدن نداری

تهیونگ:بچه ها...
جین:هیس هیچی نگو
جیهوپ::سوزی تو دیگه چرا

کوکی؛؛ مگه من دوستت نبودم

_پسرا منظورتون چیه

یه هو پسرا چهرشون خندون شدو هماهنگ گفتن :به پای هم پیر شین😐

_هن؟
تهیونگ:جانم

کوکی با خنده اومد جلو گفت:خب ضایع ها چرا مخفیش میکردین

_شما میدونستین

جین :هی تو مارو چی فرض کردی

نامجون:کی بهم علاقه مند شدین

تهیونگ:خب خب فک کنم از بچگی

جیمین:عشق اول تهیونگ سوزی عه

بعد همه با هم شروع کردن به خوندن عشقتون پایدار و دست زدن
و منو تهیونگ هنوز تو کما بودیم...


ادامه دارد
دیدگاه ها (۰)

عضو افتخاری پارت ۵۱

عضو افتخاری پارت ۵۲

عضو افتخاری پارت ۴۹

عضو افتخاری پارت ۴۸

پارت ۱۶ فیک دور اما آشنا

{مافیای من}{پارت ۲}_داشتم کفشامو میپوشیدم که مامانم گفت ‌&...

Under the moonlight 2 P2×خب اقایون،منتظریمتهیونگ گلوشو صاف ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط