نشست تو ماشین دستانش می لرزید
نشست تو ماشین، دستانش می لرزید،
بخاری رو روشن کردم، گفت:
ابراهیم ماشینت بوی دریا میده!
گفتم: ماهی خریده بودم.گفت: ماهی
مرده که بوی دریا نمی ده! گفتم:هر
چیزی موقع مرگ بوی...
اون جایی رو می ده که دلتنگشه...
گفت: من بمیرم بوی تورو میدم...
بخاری رو روشن کردم، گفت:
ابراهیم ماشینت بوی دریا میده!
گفتم: ماهی خریده بودم.گفت: ماهی
مرده که بوی دریا نمی ده! گفتم:هر
چیزی موقع مرگ بوی...
اون جایی رو می ده که دلتنگشه...
گفت: من بمیرم بوی تورو میدم...
- ۷.۵k
- ۲۶ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط