بدبوی

#بد_بوی
#پارت_۴۳

#الینا

پشت سر هم جلو در اتاق عمل میام و میرم و فقط راه میرم و دستام رو توهم دیگه قفل کردم و انگشت های دستم رو همش یکی یکی می شکنم
صدای تق تق انگشتام فضای بیمارستان رو که زیادی ساکته در هم میشکنه

لنا
_ابجی سرگیجه گرفتم تو چجوری سرگیجه نگرفتی بیا بشین دیگه دو دقیقه الان میان یه خبری میدن

فریاد میزنم اما دست خودم نیست خیلی عصبانیم از دست خودم که چرا تا الان باهاش اون قدر بر رفتار کردم سرد حرف زدم سرد رفتار کردم بهش محل ندادم
عصبانیم از دست خودم که گفت الینا بیا پشت سرم و من بهش گفتم خفه شو و اونم خواست خودش دست به کار بشه و پرید جلو اسلحه
عصبانیم چون اون مرتیکه اسلحه به دست برای خودش جولون میداد و الان هم داره راست راست میگرده و پلیس ها هنوز پیداش نکردن
عصبانیم چون هنوز خبری نشده و از نگرانی دارم میمیرم

_لنا سا‌کت شو استرس داره میکشتم چرا خبری نمیدن این دکترا و پرستار های لعنتی

گریسون میغره
_الینا بیا بشین سرجات هممون نگرانیم هممون استرس داریم داد نزن وسط بیمارستان حواست باشه کجا هستیم

کریستین
_وای خواهشا بحث نکنید هممون حالمون خرابه

لنا رو میبینم کخ دستش رو دور کریستین حلقه میکنه و بهش دلداری میده اما من صدایی جز صدای باز شدن در اتاق عمل رو نمیشنوم

هممون سریع می پریم سمت دکتری که از اتاق میاد بیرون

من فوری حرف میزنم خیلی سریع سریع

_اقای دکتر چیشد جیمسون خوبه بگید حالش خوبه لطفا بگید چیزیش نیست خبر بد ندید چیشد خوبه دیگه نه؟

گریسون
_الینا ساکت بزار ببینیم دکتر چی میگه

این چرا هی میپره به من😐

_گریسون با من حرف نزن

_الینا بسهههههه

چنان دادی میزنه که حتی دکتر هم از شوک صدای گریسون شانه هاش میپره بالا

دکتر
_لطفا صداتون رو نبرید بالا اینحا بیمارستانه بیمار ها اذیت میشن و بزارید حرفم رو بزنم

کریستین
_بفرمایید اقای دکتر حال برادرم چطوره؟

_حال برادرتون خوبه ولی عمل سختی رو پشت سر گذرونده چون تیر به قفسه سینش برخورد کرده و راه تنفسیش داشت بسته میشد و به زور گلوله رو دراوردیم
هروقت به هوش بیاد میتونید ببینیدش
بلا به دور

بعد راهشو میکشه و بدون هیچ حرف دیگه ای میره
حالا میگه اینا چه دیوونه هایی هستند

حداقل حال جیمسون خوبه همین مهمه

شرط پارت بعد لایک ها بالای ۱۵ تا کامنت ها بالای ۱۰۰ تا