یک بغل حرف ولی محض نگفتن دارم

یک بغل حرف، ولی محض نگفتن دارم !
روح نفرین شده ای در قفس تن دارم

در رگ و مویرگم درد به خود می پیچد
تو ولی فکر بکن قلبی از آهن دارم !

ساکتم، حرف ولی پشت سکوتم کم نیست
بسته لب هام، نخ صبر به سوزن دارم

بیخودی سعی نکن درد مرا درک کنی
این جنون را توی این شهر فقط من دارم !

قطره ای بودم و مرداب شما حبسم کرد...
به زمین می روم آخر تب رفتن دارم !

حیف! فریاد مرا بغض به یغما برده
یک بغل حرف، ولی محض نگفتن دارم....
دیدگاه ها (۲)

ابری شده...چشمم...که...دلی سیر بباردتا بعد تو...دیگر...به کس...

کوچه ای را بــود نامش معــرفتمردمــانش با مــرام از هــر جهت...

ولنتاین چیست؟«ولنتاین» نام کشیشی بوده ،که مخفیانه عقد سربازا...

ز دست کوته خود زیر بارمکه از بالابلندان شرمسارممگر زنجیر موی...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

#رویای #جوانی #پارت-۷دیدم داشت ادا در می آورد و زد زیر خنده ...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط