تو چشمام نگاه کرددستام رو فشردو گفت با چشمای بسته و خیا

تو چشمام نگاه کرد،دستام رو فشردو گفت با چشمایِ بسته و خیال راحت اعتماد کن به من!
شک و تردید رو تو چشمام دید!
دستامو محکم تر فشرد و گفت تکیه کن به من.
گفت تنها کسی که بهت آسیب نمیرسونه منم،تنها کسی که با احساساتت بازی نمیکنه منم،گفت تنها کسی که از اعتمادت سواستفاده نمیکنه منم.
تو بهم یاد دادی،یاد دادی که آدما حرفای بیهوده و دروغ زیاد میگن!
یاد دادی که آدما موجودات پستُ حال بهم زنین که با اعتماد کردن بهشون فقد گورِ خودت رو کندی و بس!
الان چی؟!
الان میتونی با همون شهامت تو چشمام نگاه کنی و دستات رو مشت کنی و بکوبی به قفسه سینتو بگی اعتماد کن به من؟!
میتونی تو چشمم نگاه کنی و لبخند بزنی،بدون شرمندگی و بدون خجالت؟!
قطعا میتونی.
تو یبار تونستی و بازهم میتونی دروغ بگی.
دیدگاه ها (۱)

در عمقِ دریا ، دلم می‌خواست چشم‌هایم را ببندم و برای چند لحظ...

کم میدونیچطور شکستم وقتی تو به خواب رفته بودیکم میدونیکه خاط...

آسمونم انگار چند وقتیه همون آسمون قبلی نیست!خشمگین... ، نارا...

گات.

چهارم دسامبر اومد، و من هنوز نمی‌دونم چطور باید این همه حس ر...

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

-🔺وقتتو الکی تو گوشی هدر ندهتو اینستا نچرخ ، رمان و کتابایی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط