مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

هر نفست را با زهر پشیمانی میسوزانم

هر نفست را با زهر پشیمانی می‌سوزانم،
هر امیدت را در تاریکی دفن می‌کنم،
هر رویایت را با دشنه‌ی نفرت می‌درم،
و هر فریادت را در سکوت مرگ خفه می‌سازم.
در سایه‌ها به دنبالت می‌آیم،
پاهایت را در زنجیر ناامیدی می‌بندم،
و قدم به قدم، تو را به اعماق جهنمی که ساخته‌ام فرو می‌کشم.
چشمانت را از نور محروم می‌کنم،
گوش‌هایت را از صدای رهایی می‌برم،
و در رگ‌هایت، سرمای ابدی را می‌دوانم.
هر حرکتت را نفرین می‌کنم،
هر لبخندت را به خاکستر بدل می‌سازم،
و هر لحظه از عمرت را با سایه‌های وحشت می‌پوشانم.
من آن پایانی هستم که همیشه گریزان بودی،
آن تیغی که در سکوت بر جانت می‌نشیند،
و آن سیاهی که هرگز از چنگش رهایی نخواهی یافت.
تو نمی‌خوابی،
چون کابوس‌هایت را با دستان خودم می‌نویسم.
تو نفس نمی‌کشی،
مگر وقتی که من اجازه بدهم.
هر صدا در تاریکی، نام من است.
هر سایه‌ای که به تو نزدیک می‌شود، حکم من است.
من در رگ‌هایت خزیده‌ام،
و خونت جز به فرمان من جریان نخواهد داشت.
پایان تو آغاز من است،
و آغاز من چیزی جز سقوط نیست.
دیدگاه ها (۱)

گاهی اونقدر از همه‌چی خسته می‌شی که فقط می‌خوای محو بشی...سک...

می‌دانم دروغ‌هایت راهر کلمه‌ات لکه‌ای سیاه است که روی دیوار ...

جرأت کن و به چیزی که مال من است نگاه کن...آن‌وقت خواهی دید ک...

جرأت کن و قدمی به چیزی بردار که به خون من گره خورده،آنگاه خو...

درخواستی

چپتر ۳ _ خیانتسکوتی سنگین روی اتاق افتاده بود. آن قدر سنگین ...

چپتر ۶ _ انتخابماه ها نقشه ریخته بودند.کاغذها، فایل ها، اسنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط