پارت پنجم

که یهو چسبوندم به دیوار و لباشو گذاشت روی لبام. بعد از چند دقیقه جیسو اومد سری هلش دادم اونور(ساحل: بچمو هل نده جنی: فیک توعه ها من فقط بازیگرم ساحل: اه همش ضایعم میکنی جنی: همینی که هست ادامه بده ساحل.: ای بایا. اِ/ت: ادامه بده دیگه) جین هم پشت سرش بود جیسو و جنی: یکی طلبم جنی: خب برابریم جیسو: صدای چی یود.(ساحل: صدا.... جنیسو و ا/ت: نگووو) جنی: وایسا رزی بیا بیرون. جیمینم همراهش بود. رزنیسو: لیسا توعم بیا. رزنیسو: بیا دیگه زود. جنی: فک کنم نیس. دوباره و سه باره گفتن نیومد. صدای داد و بی داد اومد. رفتیم اونجا لیسا بود که داشت کوک رو خفه میکرد. جنی: ولشکن لیسا: هه تو خواب ببینی(اخر با کلی بدبختی لیسا ولش کرد. لیسا: هی بیام برات ساحل: نهنه غلت کردم) ماجرارو به لیسا گفتن و...
تا بعد
دیدگاه ها (۱)

کیوتتتتتتنت

♡ ILOVE YOU ♡IU♡ you are so cute♡IU♡یه زن تند و عصبانی♡

کاشکی واقعی بود

یه دقیقه وقت میدم نونامو فالو کنید https://wisgoon.com/jungkook-lover

یووو داستان جدید

پارت ۷۹ فیک ازدواج مافیایی

چند پارتی عشق سادیسمی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط