P
P1🦋
-رائون جونم داداشی سرتو به پنجره تکیه نده بیا بغلم اونطوری اذیت میشی
&چشم(رفت بغلش و سرشو گذاشت رو سینش )
-آفرین حالا شد خوشگل خانم (محکم تر بغلش میکنه و موهاشو آروم میبوسه)
&داداشی چقدر لباست نرمه
-واقعا؟
&اوهم خیلی خوبه
-عزیزم خیلی راهه تا اونجا یه کوچولو بخواب (موهاشو میده پشت گوشش)
& باشه (سرشو فرو میکنه تو سینش و میخوابه)
ویو نامجون:
آخه چطوری یه انسان میتونه اینقدر خوشگل باشه موهای مشکیش که تا پایین باسنش بود پوست سفیدش لبای قرمزش اندام ظریفش چشمای سبزش جدی جدی من دیگه توان این همه زیبایی رو ندارم آخه چطوری میشه یکی اینطوری خوشگل باشه هوای ماشین کم کم داشت سرد میشد به راننده گفتم اهنگو قطع کنه و بخاری رو روشن کنه خودمم از تو باکس مخصوص ماشین یه پتو برداشتم و پیچیدم دورش و بوسه ی آرومی روی شونه ی لختش زدم و پتو رو کشیدم رو شونش هزار بار به این دختر گفتم وقتی میری بیرون لباس گرم بپوش اما گوش نمیده که اما دلمم نمیاد دعواس کنم که این فرسته رو بیشتر بغلش کردم و یه کوچولو جا به جاش کردم و سرش رو گذاشتم رو گردنم و دستامو دور کمر باریکش حلقه کردم و سرمو آروم گذاشتم رو شونش و عطر عروسکی و نارشو وارد بدنم کردم و بوسه های ریزی روی تمام بدنش گذاشتم
(یکم بعد)
ویو نامجون:
از ناهار خیلی گذشته بود منم دیگه واقعا گشنم شده بودین راننده یه جای خوب نگه داشته بود برای شام آروم آروم رائون رو تکون دادم تا بیدار بشه
-رائون رائون بیدار شو داداشی (آورم تکونش میده)
& داداشی
-بله عزیزدلم بیدار شو برای شام
& داداشی میشه بغلم کنید
-باشه عزیزم(بغلش کرد و از ماشین پیاده شد)
&داداشی خیلی مونده تا برسیم به هتل
-چهار ساعت
&من خیلی خستم(ناراحت و بغض)
-الهی من فدای تو بشم عزیزم میدونم خسته ی اما خوب من میخواستم بلیط هواپیما بگیرم اما همشون در بودن الانم بریم غذا بخوریم بعدش خودم یه جایی برای تو درست میکنم راحت بخوابی باشه؟
&وایی مرسی داداشی عاشقم
-خواهش میکنم خوشگلم
ادامه دارد...
-رائون جونم داداشی سرتو به پنجره تکیه نده بیا بغلم اونطوری اذیت میشی
&چشم(رفت بغلش و سرشو گذاشت رو سینش )
-آفرین حالا شد خوشگل خانم (محکم تر بغلش میکنه و موهاشو آروم میبوسه)
&داداشی چقدر لباست نرمه
-واقعا؟
&اوهم خیلی خوبه
-عزیزم خیلی راهه تا اونجا یه کوچولو بخواب (موهاشو میده پشت گوشش)
& باشه (سرشو فرو میکنه تو سینش و میخوابه)
ویو نامجون:
آخه چطوری یه انسان میتونه اینقدر خوشگل باشه موهای مشکیش که تا پایین باسنش بود پوست سفیدش لبای قرمزش اندام ظریفش چشمای سبزش جدی جدی من دیگه توان این همه زیبایی رو ندارم آخه چطوری میشه یکی اینطوری خوشگل باشه هوای ماشین کم کم داشت سرد میشد به راننده گفتم اهنگو قطع کنه و بخاری رو روشن کنه خودمم از تو باکس مخصوص ماشین یه پتو برداشتم و پیچیدم دورش و بوسه ی آرومی روی شونه ی لختش زدم و پتو رو کشیدم رو شونش هزار بار به این دختر گفتم وقتی میری بیرون لباس گرم بپوش اما گوش نمیده که اما دلمم نمیاد دعواس کنم که این فرسته رو بیشتر بغلش کردم و یه کوچولو جا به جاش کردم و سرش رو گذاشتم رو گردنم و دستامو دور کمر باریکش حلقه کردم و سرمو آروم گذاشتم رو شونش و عطر عروسکی و نارشو وارد بدنم کردم و بوسه های ریزی روی تمام بدنش گذاشتم
(یکم بعد)
ویو نامجون:
از ناهار خیلی گذشته بود منم دیگه واقعا گشنم شده بودین راننده یه جای خوب نگه داشته بود برای شام آروم آروم رائون رو تکون دادم تا بیدار بشه
-رائون رائون بیدار شو داداشی (آورم تکونش میده)
& داداشی
-بله عزیزدلم بیدار شو برای شام
& داداشی میشه بغلم کنید
-باشه عزیزم(بغلش کرد و از ماشین پیاده شد)
&داداشی خیلی مونده تا برسیم به هتل
-چهار ساعت
&من خیلی خستم(ناراحت و بغض)
-الهی من فدای تو بشم عزیزم میدونم خسته ی اما خوب من میخواستم بلیط هواپیما بگیرم اما همشون در بودن الانم بریم غذا بخوریم بعدش خودم یه جایی برای تو درست میکنم راحت بخوابی باشه؟
&وایی مرسی داداشی عاشقم
-خواهش میکنم خوشگلم
ادامه دارد...
- ۱۰.۰k
- ۲۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط