چنان طنین صدای تو برده از هوشم
چنان طنین صدایِ تو برده از هوشم
که از صدای خود آزرده میشود گوشم
من از هراس شبیخون روزگار خبیث
لباس جنگ به هنگام خواب میپوشم
چون آفتاب به هر ذرهای نظر دارم
به روی هیچکسی بسته نیست آغوشم
تو در دل منی و دیگران نمیدانند
تو آتشی و من آتشفشان خاموشم
غبار آینهی چشمهای مست توام
تو چشم بستهای و کردهای فراموشم
سجاد_سامانی
🍃💐🍃
که از صدای خود آزرده میشود گوشم
من از هراس شبیخون روزگار خبیث
لباس جنگ به هنگام خواب میپوشم
چون آفتاب به هر ذرهای نظر دارم
به روی هیچکسی بسته نیست آغوشم
تو در دل منی و دیگران نمیدانند
تو آتشی و من آتشفشان خاموشم
غبار آینهی چشمهای مست توام
تو چشم بستهای و کردهای فراموشم
سجاد_سامانی
🍃💐🍃
- ۱۵.۷k
- ۰۶ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط