مافیایمرگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:²¹
÷عه جدی میتونه (نیشخند)
باضربه ای که به سرم وارد کرد چشمام داشت سیاهی میرفت که در باز شد و جونگکوک وارد شد با صدایی که از ته چاه در میومد صدلش زدم
+ج.ج.جونگکوک(بی حال).
از حال رفتم و دیگه چیزی ندیدم اما انگار جونگکوک با همشون درگیر شده بود
............................
(ویو جونگکوک)
با دیدن ات تو اون وضعیت خون جلوی چشمامو گرفت
÷به به جناب جعون
_گفتم اگه بهش دست بزنی زندت نمیزارم
رفتم جلو و از یقه اش
گرفتم مو مشتی زدم تو صورتش دو نفر دیگه اومدن و کشوندنم عقب اونا رو تا حد مرگ زدم اما فرار کردن
که نوبت رسید به مین سو
گوشه لبم خون میومد با شت دستم پاکش کردم.
_انقدر عوضی ای که نیومدی سراغ خودم و اومدی سراغ ات
÷به هر حال که زن جذابی داری(نیشخند)
_خفه شو عوضی
رفتم جلو و انقدر زدمش که بی هوش شد
رفتم سراغ ات
_ات ات عزیزم حالت خوبه
دیدم چشماشو باز نمیکنه سریع گرفتمش و گذاشتمش تو ماشین
_ات حالت خوب میشه (بغض)
سریع رسوندمش بیمارستان با دادی که زدم پرستارا جمع شدن.........
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:²¹
÷عه جدی میتونه (نیشخند)
باضربه ای که به سرم وارد کرد چشمام داشت سیاهی میرفت که در باز شد و جونگکوک وارد شد با صدایی که از ته چاه در میومد صدلش زدم
+ج.ج.جونگکوک(بی حال).
از حال رفتم و دیگه چیزی ندیدم اما انگار جونگکوک با همشون درگیر شده بود
............................
(ویو جونگکوک)
با دیدن ات تو اون وضعیت خون جلوی چشمامو گرفت
÷به به جناب جعون
_گفتم اگه بهش دست بزنی زندت نمیزارم
رفتم جلو و از یقه اش
گرفتم مو مشتی زدم تو صورتش دو نفر دیگه اومدن و کشوندنم عقب اونا رو تا حد مرگ زدم اما فرار کردن
که نوبت رسید به مین سو
گوشه لبم خون میومد با شت دستم پاکش کردم.
_انقدر عوضی ای که نیومدی سراغ خودم و اومدی سراغ ات
÷به هر حال که زن جذابی داری(نیشخند)
_خفه شو عوضی
رفتم جلو و انقدر زدمش که بی هوش شد
رفتم سراغ ات
_ات ات عزیزم حالت خوبه
دیدم چشماشو باز نمیکنه سریع گرفتمش و گذاشتمش تو ماشین
_ات حالت خوب میشه (بغض)
سریع رسوندمش بیمارستان با دادی که زدم پرستارا جمع شدن.........
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
- ۵.۰k
- ۱۷ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط