میان دفتر شعرم

میان دفتر شعرم ،
......... مرا گم کردی و رفتی
نوشتم بی" تـو" میمیرم ،
.......... تبسم کردی و رفتی .
نوشتم بی" تـو" غمگینم ،
........ نوشتم بی" تـو" افسرده ،
مرا با این صفت ها هم ،
........ تجسم کردی و رفتی .

نوشتم بعد" تـو" شبها ،
دل من ماندِه و غمها ، "تـو" با غمهای این شبها ،
....... تفاهم کردی و رفتی .

شنیدی عشق در قلبم ،
عمیق و بی نهایت بود ،

گمانم بر دل کوچک ،
....... ترحم کردی و رفتی .

نوشتم بین صد واژه ،
مرا پیدا کن و برگرد ...
میان شعرها اما ، .... مرا گم کردی و رفتی ...
دیدگاه ها (۱)

.....گابریل گارسیا مارکز هنگامی که به سرطان لنفاوی مبتلا بود...

یاد آن روزی که راه عاشقی هموار بودشاخه های مهربانی پرگل و پر...

.از جهانت بگذر و بگذار و همراهم بیا شعرهایت را فقط بردار و ه...

.آدم‌ها ذرّه ذرّه محو می‌‌شوند،آرام.. بی‌ صدا.. و تدریجی‌......

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط