بخاطر تولد هوپی همه جمع شده بودین دور هم و با جین خیلی گر

بخاطر تولد هوپی همه جمع شده بودین دور هم و با جین خیلی گرم گرفته بودی... داشتین راجبه اخلاقای بد جیمین حرف میزدین و مسخرش میکردین:
×حالا این چیزی نیس ا.ت ، اون موقع تو تور همیشه بعد اجرا گریه میکرد و میگفت اگه آرمیا دوست نداشته‌ باشن چی!
+واااای بسه دل درد گرفتمم
×حالا یه بارم تو خواب راه میرفت خورد به در چشاشو باز کرد شروع کرد به گریه کردن!
اشکایی که از شدت خنده تو چشمات حلقه بسته بودنو پاک کردی و همچنان به ریسه رفتنت ادامه میدادی که یهو چشمت به جیمین افتاد که داشت با یه چهره ی ترسناک نگات میکنه..
_خوش خنده شدی خانم ا.ت

#JM
⊱• ──────── •⊰


#J_u_n_g_k_o_o_k
دیدگاه ها (۳)

مکنه ی غیرقابل پیش بینی بی تی اس این بار یه حس عجیب داشت،عشق...

پسر کوچولوی کیوتتو که کاملا عین باباش بود رو پاهات نشونده بو...

Good morning army's😊💜❤💜

شوهر دو روزه. پارت۷۷

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴³موهای جیمین و بیشتر کشیدم و گفتم: هوییییی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط