دستانش را گرفتمتمام خیابان هارا یک نفس دویدیمقدمهایم

دستانش را گرفتم،تمامِ خیابان هارا یک نفس دویدیم..قدم‌هایمان پر کرد جاده‌هایِ،امتداد یافته‌را..
مجنون‌وار غرقِ چشمانش شدم،
دلم برایِ ماهِ ماندگار در قلبِ آسمانمم ذره ذره رفت..
لبخندش، کِ دلم را لرزاند..
خریدار بودم،نازِ نگاهش را..
زیباییِ چشمانش را..
خیالت را میگویم..!
بِ خود کِ آمدم..
بغض جایِ خالیت را پر کرد!
دلم از خیالت گرفت..
با خیالت قهر کردم..
کِ چرا تو مرا نخواستی؟!
بِ خیالت گفتم بی خیالِ من شود!
بِ خیالت گفتم،کِ برود
مثلِ تو کِ رفتی!
خیالت نرفت..
غرق شدم،غرقِ تنهایی..!خواستم خواب را در اغوش بگیرم!دیدم خیالت هم آمد کنارم دراز کشید..
بِ آغوش کشیدم خیالت را..
خیالت هم مثلِ تو بود..
نه مثلِ تو نبود،خیالت سراب بود،منم تشنه تو!
با بغض بِ خیالت گفتم کِ چقدر دوستت داشتم!
بِ خیالت گفتم
هنوزهم هستم،برایِ تو..
مانده ام برایِ تو..
قافیه شعر هایم ردیف میشوند برایِ تو..
دلم میگیرد برایِ تو
نیش چاک میدم برایِ خیالِ تو
اشکهایم در گونه میرقصند برایِ تو..
صدایم میلرزد برایِ تو
نگرانم
آشفته ام
غمبارم
برایِ تو
نزدیکِ یا دور، غرق صدا یاسکوت..
بادست‌هایِ بستهُ باز،قلب شکستهُ بسته..
نشسته ام بِ راحت
برایِ تو..
خیالت خوابش برد..
سرما نشست کنجِ خالیِ قلبم در شب‌هایِ آتشینِ تابستانِ داغ،
وقتی دیدم
کِ
واقن
تو
رفته
ای.

mohy










[:منو تو میتونستیم نشیم یِ غریبه
میتونسیم بگیم بِ هم دیگه چقد دیگِ راه است
مود'شایان♩:]



















..