سلطنت راز آلود
\\سلطنت راز آلود\\
پارت 6
م/میلانا : عالیجناب گستاخی منو رو ببخشید ولی رسم سلطنتی این هست که ملکه و ملکه مادر انتخاب ملکه آینده رو بر اوه ته بگیرن
جیمین از نافرمانی ملکه میلانا عصبی شده بود دست اش رو مشت کرد و به دسته صندلی کوبيد با لحنی غضبناک خطاب به افراد که در جلسه سلطنتی حضور داشتن گفت
جیمین : به اینکه قبل از حکومت من چی در اين سلطنت میگذشت برام مهم نیست از این به بعد تصميم آخر رو من میگیرم
دوباره مشت محکم اش رو به دست صندلی کوبيد و با صدایی نسبتأ بلند گفت
جیمین : فهميدین
همه افراد حاضر در آن مکان از لحن غضبناک جیمین ترسی بدی به جانشان اوفتاد بود با صدایی نسبتأ بلند حرف شاهزاده شان رو تأیید کردن
شاهزاده رازی از ترسی که ایجاد کرده بود از روی صندلی اش بلند شد
و با قدم های بلند و محکم سالن جلسه را ترک کرد،
.
.
جلسه سلطنتی تشکیل از دو طرف هست
جناح راست که تشکیل از خاندان ریتزو اند که از فامیل های ملکه میلانا میباشند
و جناح چپ که تشکیل از خاندان برونو اند که بیشتر آن ها از فامیل های ملکه بیانکا میباشند
و در میان آن ها افراد از خاندان های دیگری مانند خاندان های ریچی و رومانو میباشند هیچ نسبتی با خاندان های سلطنتی ندارند و به پادشاه خدمت میکنند
..
وارد اتاقی که تا مدتی پیش پدرش در آنجا به امور سلطنتی رسیدی گی میکرد شد که از قضا حال اتاق او به حساب میآمد
دستش را روی قفسه کتاب های کشید و سپس
یکی از آن ها رو برداشت همچنین دستی روی صندلی پدرش کشید و روش نشست لای کتاب را باز کرد و نگاهی به صفحه اول اش انداخت
و زير لب زمزمه کرد
جیمین : منجلابی راز آلود
سرش را بلند کرد و سپس کتاب را بست و آن را با ضربه محکم رو میز کوبيد و سرش را چرخاند سمته پنجره بزرگ توی اتاق
میدانست هر یک از آن های که توی اتاق جلسه حضور داشتن و برایش ادعای هم دردی فقد به فکر منافع خودشان هستن
همانند کفتار های که برای شیر زخمی کمين کردن هر لحظه ممکن بهش حمله کنند
با همان لحنی محکم و جدی خطاب به دوست بچگی هم چنین دستیار قابل اعتماد اش گفت،
پارت 6
م/میلانا : عالیجناب گستاخی منو رو ببخشید ولی رسم سلطنتی این هست که ملکه و ملکه مادر انتخاب ملکه آینده رو بر اوه ته بگیرن
جیمین از نافرمانی ملکه میلانا عصبی شده بود دست اش رو مشت کرد و به دسته صندلی کوبيد با لحنی غضبناک خطاب به افراد که در جلسه سلطنتی حضور داشتن گفت
جیمین : به اینکه قبل از حکومت من چی در اين سلطنت میگذشت برام مهم نیست از این به بعد تصميم آخر رو من میگیرم
دوباره مشت محکم اش رو به دست صندلی کوبيد و با صدایی نسبتأ بلند گفت
جیمین : فهميدین
همه افراد حاضر در آن مکان از لحن غضبناک جیمین ترسی بدی به جانشان اوفتاد بود با صدایی نسبتأ بلند حرف شاهزاده شان رو تأیید کردن
شاهزاده رازی از ترسی که ایجاد کرده بود از روی صندلی اش بلند شد
و با قدم های بلند و محکم سالن جلسه را ترک کرد،
.
.
جلسه سلطنتی تشکیل از دو طرف هست
جناح راست که تشکیل از خاندان ریتزو اند که از فامیل های ملکه میلانا میباشند
و جناح چپ که تشکیل از خاندان برونو اند که بیشتر آن ها از فامیل های ملکه بیانکا میباشند
و در میان آن ها افراد از خاندان های دیگری مانند خاندان های ریچی و رومانو میباشند هیچ نسبتی با خاندان های سلطنتی ندارند و به پادشاه خدمت میکنند
..
وارد اتاقی که تا مدتی پیش پدرش در آنجا به امور سلطنتی رسیدی گی میکرد شد که از قضا حال اتاق او به حساب میآمد
دستش را روی قفسه کتاب های کشید و سپس
یکی از آن ها رو برداشت همچنین دستی روی صندلی پدرش کشید و روش نشست لای کتاب را باز کرد و نگاهی به صفحه اول اش انداخت
و زير لب زمزمه کرد
جیمین : منجلابی راز آلود
سرش را بلند کرد و سپس کتاب را بست و آن را با ضربه محکم رو میز کوبيد و سرش را چرخاند سمته پنجره بزرگ توی اتاق
میدانست هر یک از آن های که توی اتاق جلسه حضور داشتن و برایش ادعای هم دردی فقد به فکر منافع خودشان هستن
همانند کفتار های که برای شیر زخمی کمين کردن هر لحظه ممکن بهش حمله کنند
با همان لحنی محکم و جدی خطاب به دوست بچگی هم چنین دستیار قابل اعتماد اش گفت،
- ۹.۴k
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط