زمانی منم یک ماه داشتم

زمانی منم یک ماه داشتم
میدانی اخرش چه شد ؟
ماهم سال ها پیش از بین رفت
من کاملا خورشید بودم
روز ها به فکر این بودم که کی میتونم ببینمش
ولی چه نادون بودم وقتی اون باشد من نیستم
من نور بودم اون تاریکی
فقط هم دیگه رو میتونستیم نابود کنیم
اون در خلاف جهت های ساعت ها حرکت میکند
اون در دیروز هست
اون وارونه هست
اون لبانش بنفش است
اون پوستش سفید سفید است
اون بسیار سرد است
اون زیادی از من دور است
یک قدم من به جلو ۱۰۰ قدم اون به عقب است
من اون را نمیتونم نگاه کنم ولی اون نمیتونه از نگاه کردن من دست ور دارد
چقدر دنیا نا عادلانه هست
حدقل برای من یکی بیش از حد
دیدگاه ها (۰)

.....

برا یه پرنسس گزاشتم پرنسس یکی رو انتخاب کن

وجودم از درد پر بود تا تصمیم گرفتم از جسمم جدا بشماندوهی در ...

اون ، اون شب گریه نکرد ولی فرداش وقتی پاش به مبل خورد گریه ک...

ندیمه عمارت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط