ساعتها زیر بارون ایستادم و به دونه های بارون نگاه کردم

ساعت‌ها زیرِ بارون ایستادم و به دونه هایِ بارون نگاه کردم
وقتی آدم یه مدتِ طولانی بدونِ اینکه فکری تو سرش باشه به بارون زل میزنه، کم کم احساس میکنه بدنش کرخت شده و از بندِ واقعیتِ تلخِ دنیا به رهایی رسیده
بارون این قدرت رو داره که آدمو هیپنوتیزم کنه!
دیدگاه ها (۶)

من جنگیدم واسه اینکه چیزی رو که ممکن نیست ممکن کنم. شد ولی م...

میگفت اگ همینطوری ادامه پیدا کنه دیوونه میشیملیوان چایی داغ ...

بهش میگم دکتر اگه هیشکی نیاد ملاقاتمون چی؟ نگا میکنه از بالا...

مثل غول های توی قصه ها،غم هامون رو خوردیم تا یه وقتی بزرگ نش...

معشوقه دشمنP²⁰توی اتاقش نشسته بود و با گوشیش ور می‌رفت.روی م...

( گناهکار )۱۲۳ part ات آهسته دستش رو لغزوند و کمر بند شوهرش ...

پارت : ۳۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط