ناهار اشرافی داشتیم ماست

ناهار اشرافی داشتیم؛ ماست...
سفره را انداخته و نیانداخته، دکتر رسید.
دعوتش کردیم بماند.
دست هاش را شست و نشست سر همان سفره..
یکی می پرسید:
"این وزیر دفاع که گفتن قراره بیاد سرکشی، چی شد پس؟"


🌷#شهید_مصطفی_چمران وزیر دفاع
دیدگاه ها (۶)

◽️و سلام بر او که می‌گفت: «انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به خود...

✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: چقدر حضرت (امام زمان‌ عجل‌الله...

در من غزلی اینکدنبال تو می گرددای آنکه تو را دیدنانگیزه ی گو...

#شهـــید_احمدعلی_نیری:🔸خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خوی...

پارت ۴۴ فیک دور اما آشنا

شاگرد انتقالی پارت ۶۳

رمان جونگ کوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط