رفتی و آهسته گفتم بی خطر باشی مسافر

رفتی و آهسته گفتم بی خطر باشی مسافر
دوست دارم با دعایم همسفر باشی مسافر

اشکهایم را برایت پست خواهم کرد روزی
باید از احساس قلبم با خبر باشی مسافر

باز میگردم به خانه با تو و با خاطراتت
با منی حتی اگر هم در سفر باشی مسافر

خاطراتت مانده باقی در اتاق و هال و سالن
این زمانها دوست داری کورو کر باشی مسافر

من به تو نزدیک نزدیکم به لطف خاطراتت
با منی حتی اگر هم دورتر باشی مسافر

یک نفر آهسته در زد ، روز جمعه ساعت ده
می دوم شاید تو حالا، پشت در باشی مسافر.
دیدگاه ها (۴۰)

غمی در خاطرم دارم که خود می دانم و قلبمچنان از غصه ها خردم ک...

“من دلم می‌خواهدخانه‌ای داشته باشم پُرِ دوست ،کنج هر دیوارشد...

با چه برگی حکم دل کردی، که آسش دست ماست برگ های سر، پیاپی آم...

خداحافظ گل لادن، تموم عاشقا باختن.ببین هم گریه هام از عشق، چ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط