به من م گفت چشم ها تو مرا به این روز انداخت این نگا

به من مى گفت: "چشم هاى تو مرا به این روز انداخت.. این نگاهِ تو کارِ مرا به اینجا کشانده تاب و تحمل نگاه هاى تو را نداشتم نمى دیدى که چشم بر زمین مى دوختم!؟" به او گفتم: "در چشم هاى من دقیق تر نگاه کن جز تو هیچ چیزى در آن نیست..." .
دیدگاه ها (۰)

هزار بار هم که بگویی آدم نباید شادی اش را منوط به بودنِ آدم ...

قدیم تر ها که او هنوز نبود موهایم این همه پیچ و تاب نداشتند ...

طوری زندگی کن که : دوست داشتنَت آسان در هم شکستَنَت دشوار و ...

تا نگاهم بکنی، از هیجان خواهم مردان‌ که با چشم خود آدم بکشد،...

انتخابی روز ....

دردهایی که راهِ برگشت ندارندشب‌ها با قرص می‌خوابم،اما خوابم ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط