پارت ۱۶

توسط کسی کشیده شدم و .. روی تخت پرت شدم ..
-:بگیر بخواب خوابم میاد زیادم تکون نخور (خوابالو)
ا...ین ...که .. صدای جونگکوکه
زود سرم و چرخوندم .. که با جونگکوکی که چشماش بسته شده بود مواجه شدم..
من چطور اومدم اینجا ، اینجا چیکار میکنم ، چرا جونگکوک کنارمِ ، الان کجام . چرا سرم انقدر درد می‌کنه .
کلی سوال که میخواستم جوابِ همشون و بدونم ولی گفت میخواد بخوابه بیدارش کنم ؟
احتمالِ اینکه سگ بشه خیلی زیاده پس بهتره سوالام و بزارم برای بعد ...
سعی کردم خودم و از بغلش بکشم بیرون ولی خیلی محکم کمرم و گرفته بود
+:جونگکوک (آروم)
-.......
+:کوکی
-......
چرا هر چی صدا میزنم جواب نمیده که یهو فکری به سرم زد
+:کوکی
-:....
+:دوست دارم
یهو چشماش و باز کرد و روی تخت نشست
چرا اینجوری شد جوری بلند شد که انگار بهش برق وصل شده بود .. سرش و سریع به سمتم برگردوند که صدای استخوناش اومد ..
چرا یهو اینجوری شد .. یعنی فکر می‌کنه جدی گفتم .. ولی خب بازم دورغ و شوخی به حساب نمیاد .. چون منم بهش یه حسی دارم ولی یه حسِ کوچیک‌ خیلی خیلی کوچیک ..
-:راست میگی
الان بهش چی بگم .. آها فهمیدم
+:چی ، چی گفتم من که چیزی نگفتم
-:گفتی دوست دارم
+:کی من ،گفتم نه بابا من نگفتم
-:ولی مطمئنم گفتی
+:نگفتم شاید اشتباه شنیدی
-: مطمئنی نگفتی
+:نه نگفتم
یکم سرش و تکون داد و از تخت بلند شد .
+:میگم
همونجوری که داشت کمد و میگشت جوابم و داد
-:بگو
+:من چطور اومدم اینجا، اینجا چیکار میکنم الان کجایم چرا انقدر سرم درد می‌کنه
لباسی از توی کمد برداشت و روی تخت پرت کرد ..
-:خب .. نمی‌دونم چطور اومدی.. فقط دیدم بیرونی اوردمت داخل .. اینکه الان اینجا چیکار می‌کنی رو نمی‌دونم آخه خودت تا اینجا اومدی .. الان وسطِ جنگلیم .. چون یکی از نگهبانام با چوب زد توی سرت .... حالا این لباس و بردار برو حموم بوی خون میدی
+:اوهوم
لباسی که روی تخت گذاشته بود و برداشتم و به سمت حموم رفتم .. و بعد از ۳۰ مین بیرون اومدم ..
لباسا رو برداشتم و دوباره رفتم توی حموم لباسا رو عوض کرده
و بیرون اومدم ..
الان کجا باید برم .. جای رو که از اینجا نمیشناسم .. در و آروم باز کردم
نگفت نمیتونم برم بیرون پس بیرون اومدم و در و پشت سرم بستم ..
کلی اتاق توی راهرو بود همه رو یکی یکی باز کردم و داخلشون و نگاه کردم ..
ولی خالی بودن ..
که به یه درِ مشکی رسیدم در و باز کردم که...
دیدگاه ها (۱۴)

پارت ۱۷

پارت ۱۸

پارت ۱۵

پارت ۱۴

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

دوباره زلزله اومد و من استرس دارم

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط