پیشونی بندا رو با دقت زیر و رو میکرد

پیشونی بندھا رو با دقت زیر و رو میکرد
پرسیدم:
دنبال چی میگردی ؟
گفت:
سربند"یا زهرا"...
گفتم:
"چہ فرقی داره یکیشو بردار ببند دیگه..."
گفت :
"نهه...آخه من مادر ندارم...
دیدگاه ها (۲)

هنوز دور نشده

هنوز دور نشده اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

✨ 🌹 ✨ با دلخوری به خـــدا گفتم درب آرزوهایم را قفل کردی و ک...

خواهرم قدر بدان❗ ️چادرت ارثیه زهرا بود❗ ️یادگاری که سر زینب ...

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

رمان فیک پارت 12که یهو نفس تنگی بهم دست داد وایسادمشما برید ...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_289_بهبه بهبه دستت در....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط