🄿🅃11

جونگ کوک:رفتم ا یخچال یه هویج آوردم ک بخوره
لیسا:داداج شوخیت گرفته؟؟؟ اخه هویججج
+چیه مگ میدونی هویج چقد مفیده
-خو میدونم ول این منو سیر نمیکنه
+نمیخوری من بخورم😐✨
- نه بده بخورم .... دستامو وا کن بخورم
+ن خودم بهت میدم بخوری(کاش من جای لیسا بودم عرررر😔🚬)
-اوکی (با تعجب)
جونگ کوک:رفتم صندلی رو آوردم و نشستم رو به روش
هویج رو داشتم بهش میدادم ک محو زیباییش شدم
لیسا:ولی این خیلی کیوت داره هویجو بهم میده خلی جذابه
(پرش زمانی ب ا.ت و هیونجین)
ا.ت:الان چیکار کنیم؟؟؟
~من یکی از کارگاه های پدرو میشناسم بریم اونجا تا شاید تونستیم چیزایی پیدا کنیم
رسیدیم
×خب هیونجین در بستس بازش کن😒
~اوک وایسا (رفت عقب و با یه لقد اومد سمت در)
×به به..به به میبینی در چقد باز شد اصن
~مسخره نکن دگ
×خب داااش نمیتونی وا کنی بگو من بکنم
~بکن ببینم چجوری میخوای بکنی
×ببین اینجوری.. :
ا.ت: ا کیفم یه سوزن در آوردم و شروع کردم به باز کردن قفل
~ا.ت فک نمیکنی این روش یکم قدیمی شده
×میشه خفه خون بگیری ببینم دارم چیکا میکنم
در باز شد..
×ب فرمایید تو آقای هیونجین 😂😌
~ممنون😐🔪
رفتیم تو و یه جای خیلی خیلی بزرگ بود
رفتیم تو اتاق پدر
یه عالمه پرونده... مواد مخدر .. تفنگ... گلوله.. چاقو.. مشروب
همه چی بود
هیچکس تو کارگاه نبود و ما راحت میتونستیم کارمونو انجام بدیم
یه پرونده نظر منو خیلی جلب کرد
×هیونجین بیا ببین این پرونده چیه
~اوک
ا.ت:این پرونده درمورد شوگا.. یجی.. جیسو بود
~این چجور پرونده ایه
×سواد داری دگ بخون
~شوگا، یجی و جیسو ب بند مافیا اضافه شدن
در تاریخ:19/2/2023
×جانمممم دیروز روزی ک تو خونمون مهمونی بودد
~اره یجوریایی
×اینارو ول کن یه کامیپوتر پیدا کردم بیا باز کنیم شاید ب چیزایی رسیدیم
کامپیوترو باز کردیم
~ا.ت این ویدیو پدره باز کن ببینیم چیه
×اوک
پدر:خببب من امروز ا جونگ کوک 800 میلیون پول نقد گرفتم و قراره 1 ماه دگ بش پس بدم و قرار نی این کارو بکنم
1 ماه ک شد ا کره فرار میکنم و میرم مکزیک بدون اینکه کسی بفهمه..
ویدیو قطع شد
×پدر تو مکزیکهههههه
~و فک کنم جونگ کوک بخاطر این لیسارو دزدیده
.... . .. ... .).
ایدامه دالد؛)