داشتم پیاده روی میکردم و از هوا لذت میبردم یه دفعه به

🔸 داشتم پیاده روی میکردم و از هوا لذت میبردم یه دفعه به خودم اومدم گفتم این قرتی بازیا چیه، زنگ یه خونه رو زدم فرار کردم😐
دیدگاه ها (۱۶۱)

بـا کــــســـی رابــطـه " احــســاســـی "بر قـــرار کـــن کـ...

‏عــــــــذرخـــواهـےبہ درد اونـی میخــوره کہ تـــو خـیابـون...

باید #مرد باشی تا بین چند میلیارد آدم #یکی را دوست داشته باش...

خواهر یعنی یک لبخندواقعی گوشه لب ؛برای همیشهخواهر یعنی: مهرب...

SENARIO :: The Hunters Lave for the Devil :: PART :: 9

اسم فیک :زندگی تباه من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط