ز چشم شوخ تو جان کی توان برد

ز چشم شوخ تو جان کی توان برد
که دایم با کمان اندر کمین است

بر آن چشم سیه صد آفرین باد
که در عاشق کشی سحرآفرین است
دیدگاه ها (۱)

‏تو آرزوها یه پوشه هست به اسم"حسرت به دل"که قشنگترین آرزوها ...

به تو که فکر می‌کنم ؛دل در تن و هوش در سرم بند نمی‌شوند !دست...

#امنیتامنیت به این نیست که نصفه شب بمباران نمیشوی، اینها یعن...

در زمان یکی از شاهان،شایعه شد که شاه مرده.شاه به عواملش دستو...

چو پرخاش بینی تحمّل بیارکه سهلی ببندد درِ کارزاربه شیرین‌ زب...

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنمسیر نمی‌ شود نظر بس که لطیف...

یا که به راه آرم این #صید دل رمیده رایا به رهت سپارم این #جا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط